اولین شرط را من میبندم آقا پیام!
ورزش
بزرگنمايي:
آریا جوان -
اولین شرط را من میبندم آقا پیام! 2
k ١.٨
٣
بانک ورزش / پیام صادقیان در بیستوهفت سالگی از فوتبال بریده و سایت شرطبندی زده، آن هم با هزار بار تاکید روی اینکه «خیلی هزینه کردم، اعتبارم رو گذاشتم»؛ کدام اعتبار؟ مگر از شما بیاعتبارتر هم در شهر داریم؟ اتفاقا بد هم نیست. بگذار دم دکان پیام، اولین شرط را من ببندم. شرط میبندم پیام صادقیان نمیفهمد بیستوهفت سالگی چه الماس تراشخورده حیرتآوری است؛ چقدر تکرارنشدنی و چقدر حسرتبرانگیز. شرط میبندم پیام صادقیان نمیداند علی کریمی در بیستوهفت سالگی رفت بایرنمونیخ و وقتی نیمه دوم بازی با مونشنگلادباخ وارد ترکیب شد، طوری درخشید که گزارشگر عرب میگفت: «علی انگار هزار سال است برای بایرن توپ میزند».
شرط میبندم پیام صادقیان هیچ درکی از کلماتی مثل جنبه و جهش طبقاتی ندارد و هیچکس کلیدواژه «اصالت» را برایش هجی نکرده. شرط میبندم پیام صادقیان آخرش از اینهایی میشود که روزی هزار بار ژست ناصح نادم میگیرند و به استعدادهای جوان توصیه میکنند به سرنوشت آنها دچار نشوند. شرط میبندم پیام صادقیان سالها بعد وقتی فیلم پاس گل بیرون پایش به خلعتبری یا کاشته سی متریاش به نفت تهران را ببیند، تا فیها خالدونش آتش بگیرد؛ شاید آن روز پیام یقه جوانیهایش را گرفت و از او پرسید: «با خودت چه کردی پسر»، اما دیگر دیر شده، فایده ندارد. شرط میبندم پیام صادقیان خیلی از آدمهای اطرافش را وقتی خواهد شناخت که پولش ته بکشد و جوانیاش به باد برود؛ وقتی دیگر رونق و رمقی برای زندگی لاکچری شبانه باقی نمانده و خلوت استاد را حسرت عمر بر باد رفته پر کرده است. شرط میبندم حتی خود پیام صادقیان هم باورش نمیشود مشتی از این ملت، به خاطر یکی مثل «او» همدیگر را زیر رگبار فحش ناموسی میگرفتند و هنوز میگیرند؛ اگر جا داشت، لابد زبان باز میکرد و میگفت: به خدا من آنقدرها هم نمیارزم ملت جاهل!
شرط میبندم پیام صادقیان، آخرین «پیام صادقیان» فوتبال ایران نیست. این سرزمین، عجیب خاک بیجنبهخیزی دارد. قحطیزدههای رها شده در دنیای رنگولعاب، استعدادشان را جا میگذارند و افسوس برمیدارند. اینها تا به خودشان بجنبند، پاسهای خوشگل تو در تبدیل شده به لحن لاتی تودماغی و گلهای زیرطاقی، زیر طاقهای گچی سبز شده. بعد هم فقط یک عمر نکونال و گله از روزگار باقی میماند که من عجب رستمی بودم و زمین خوردم. شرط میبندم من همه این شرطها را خواهم برد، اما افسوس که در این بازی نفرینی بردن معنا ندارد. شاید حق با صاحب آن صدای جادویی بود که نهیب میزد: باخته و برندهمون هیچ...
-
يکشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۸ - ۰۵:۲۳:۲۴
-
۶۲ بازديد
-
-
آریا جوان
لینک کوتاه:
https://www.aryajavan.ir/Fa/News/150937/