بزرگنمايي:

در سالهاي اخير همانطور که ازدواج با مردان کوچکتر رواج يافته، ازدواج با مردان بزرگتر هم شايع است. بسياري از دختر خانم ها خواستگاراني دارند که بعضاً پانزده سال يا حتي بيشتر، بزرگتر از آنها هستند، اگر شما هم چنين خواستگاري داريد، توصيه مي کنيم پيش ازتصميم نهايي، به سه سوال اساسي زير پاسخ دهيد و پس از بررسي منطقي، عاقلانه و آينده نگري، به خواستگارتان جواب "بله" يا "نه " را بدهيد. ميان ماه ما تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است شيوا مبرمي مي گويد: من با همسرم 16 سال اختلاف سني دارم، او مرد پخته و ايده آلي است اما زندگي با او براي من لذت بخش و خوشايند نيست،ما هيچ نقطه اشتراک مشخص و معيني با يکديگر نداريم، مثلا من به فکر گردش هاي دوستانه هستم اما او عاشق پيک نيک هاي خانوادگي است، من خنده را شادي و نشاط تعريف مي کنم اما او جلف بازي و سبک سري و... همه مي گويند: من سخت مي گيرم اما به حقيقت چنين نيست من دوست دارم خودم باشم و از زندگي به آن شکل که شايسته است، لذت ببرم، البته به همسرم هم حق مي دهم انجام بسياري از خواسته هاي من، متناسب با سن او نيست و گاه حتي ممکن است مورد شماتت و مذمت ديگران هم واقع شود، اما به هر حال تا به کي بايد خودم را فراموش کنم و مدام رعايت احوال ايشان را کنم! اختلاف سني زياد باعث مي شود شما دو نفر در بسياري از موارد با يکديگر همخوان نباشيد، ناهماهنگي در علاقه مندي ها و سرگرمي ها يکي از آن موارد مهم است؛ البته اين اختلاف طبيعي است چرا که شما و فرد مورد نظرتان در دو دوره متفاوت، رشد و پرورش يافته ايد. برحسب آن که شما دو نفر در چه دوره هاي متفاوتي از زندگي باشيد، نوجوان باشيد و يا جوان و ميانسال، قطعا نه تنها خواننده هاي محبوب تان ، فيلم هاي مورد علاقه تان،نوع سرگرمي و تفريح تان فرق خواهند داشت بلکه به لحاظ فکري، هيجاني و رفتاري نيز کاملا متفاوت خواهيد بود، هر يک سبک متفاوتي از زندگي را خواهيد پذيرفت و زاويه نگاه تان نيز، به بسياري از امور کاملا متمايز خواهد بود. يکي بسيار هيجاني ديگري بسيار منطقي، يکي پويا و فعال اما ديگري منفعل ، يکي اهل تلاش و پيشرفت اما ديگري اهل گذران زندگي و... آنچه گفته شد واقعيت هاي زندگي زوجيني است که متعلق به يک دوره سني نيستند، اما اگر خواستگاري را مناسب ازدواج مي دانيد و تنها مشکل او را در اختلاف سني تان مي بينيد، بهتر است با خودتان روراست باشيد و فارغ از احساسات و تفکرات موقت و زود گذر، با خودتان به بحث بنشينيد. در اين شرايط از خودتان بپرسيد، چقدر توانايي پذيرش، چنين تفاوتهاي اجتناب ناپذير را داريد؟ آيا ميتوانيد همپاي او و تفريحات و سرگرمي هايش که متفاوت ازشماست، گام برداريد و لذت هم ببريد؟ آيا حضور در جمع همسالان او را مي پسنديد و اينکه مي توانيد او را به جمع دوستان خود دعوت کنيد؟ اگر بابت اين تفاوتها در زندگي دچار مشکل شويد، چگونه حل مساله خواهيد کرد و روش مناسب تان چه خواهد بود؟ و.. با شناخت و درک اين مسائل است که مي توانيد با علم و آگاهي بيشتر، دست به انتخاب بزنيد. اگر از کودکي جلوتر از سن خودتان بوده باشيد و فکرتان بزرگتر از سن تان باشد، در اين شرايط مي توانيد خودتان را به دنياي او نزديک کنيد و از او هم بخواهيد به دنياي شما نزديک شود اما اگر خود را توانا بر اين امر نمي دانيد که بتوانيد در اين شرايط غير ايده آل باشيد در اين صورت بهتر است روي اين رابطه بيشتر فکر کنيد و تمام جوانب را به خوبي بسنجيد. هم قدم سالخوردگي اش مي شويد؟ مريم 26 ساله درباره همسر 45 ساله اش مي گويد: او بسيار متين و شايسته است اما چند وقتي است که همسرم احساس پيري مي کند و من هم متوجه حالات ميانسالي او شده ام. سفيدي موها و افتادگي چهره اش به گونه اي است که غريبه ها فکر مي کنند ما پدر و دختر هستيم، اين نگاهها آزارم مي دهد، از اين که مجبورم بي حوصلگي هاي او را تاب بياورم، احساس رخوت و رنجش مي کنم. ازدواج با مرد بزرگتر مي تواند زندگي تان را يک شبه کن فيکون کند، اما بايد بدانيد در کنار تمام نکات مثبت اين خواستگار، با علائم سالخوردگي که آشکار است و يا با گذشت اندک زماني مشخص مي شود، چه مي خواهيد کرد؟ هرگز نمي توان از محاسن و جلوه هاي مثبت حضور در کنار يک مرد بزرگتر از خود چشم پوشي کرد چه بسا اين فرد نسبت به جوان ترهاي کم سن وسال، رفتارهاي پخته تري خواهد داشت، بچه هاي بازي هايش کمتر خواهد بود و از همه مهمتر به عنوان يک مرد جاافتاده نه تنها به خوبي مي داند با شما چطور رفتار کند بلکه به لحاظ وضعيت اقتصادي هم به ثباتي مشخصي رسيده است، اين در حالي است که شما خام و ناپخته ايد و در ابتداي مسير پيشرفت. اگر چه ايشان يک الگوي تمام و کمال هستند و ازدواج با ايشان مي تواند زندگي تان را يک شبه کن فيکون کند و پيمايش ره صد ساله را يک شبه برايتان مقدور سازد، اما بايد بدانيد در کنار تمام نکات مثبت اين خواستگار، با علائم سالخوردگي که آشکار است و يا با گذشت اندک زماني مشخص مي شود، چه مي خواهيد کرد؟ پيش از آن که جواب مثبت بدهيد، از خودتان بپرسيد، آيا مي توانيد با چنين وضعيتي کنار بياييد؟ آيا متمايل به قدم زدن در کنار مردي با موهاي خاکستري و يا سفيد هستيد؟ از اين که اگر حوصله هيجان هاي سن شما را نداشته باشد، ناراحت نمي شويد؟ تاب تحمل نياز به آرامش بيشتر و زودتر خوابيدن هايش را داريد؟ اگر لازم شد مي توانيد از او مراقبت کنيد؟ اگر پاسخ تان به اين سوالات قاطع و مثبت است، مي توانيد روي تصميم تان جدي تر فکر کنيد، در غير اين صورت نه خود را بازي دهيد و نه او را. در مورد بچه دار شدن به توافق برسيد زهرا مي گويد: من دانشجو هستم و در حال حاضر آمادگي لازم براي بچه دارشدن را ندارم، اما همسرم مراعات احوال مرا نمي کند و مدام خواهان بچه دار شدن است، تنها دليل او براي اين عجله تفاوت سني بسيارمان است، او معتقد است چند سال ديگر دير است و قرار نيست زنگوله سر تابوت به بغل داشته باشد. اگر خواستگارتان در اواخر دهه سوم يا چهارم زندگي اش به سر مي برد، احتمالا به ديدگاه ثابتي درباره فرزنددار شدن يا نشدن رسيده است. ممکن است هيچ علاقه اي به فرزند دارشدن نداشته باشد و يا بخاطر کهولت سن، بعد از ازدواج، سريعتر براي داشتن فرزند اقدام کند و يا ممکن است قبلا ازدواج کرده باشد و حتي فرزند يا فرزنداني هم داشته باشد که در اين شرايط، شايد داشتن يک فرزند ديگر را گزينه ايده آلي براي خود نداند، اين در حالي است که شما سني نداريد و متمايليد مادر شويد، اگر چه حتي ممکن است ماجرا کاملا برعکس شود، او باز هم متمايل به فرزند دار شدن باشد اما شما آمادگي فرزنددار شدن را نداشته باشيد. چه در آرزوي مادر شدن باشيد و چه از بچه داري خوشتان نيايد، شايسته است نظر او را درباره فرزنددار شدن يا نشدن جويا شويد. يک سوال کلي مطرح کنيد و اجازه دهيد پاسخ آن را بدهد، نگذاريد پيشدستي کند و خواهان شنيدن نظر شما باشد چون در اين صورت ممکن است جواب هايش را طبق خواست شما تنظيم کند اما بعد از ازدواج، برخلاف آنچه گفته، عمل کند. صحبت در اين زمينه را به جلسه سوم و يا چهارم موکول کنيد.