بزرگنمايي:
بايد گفت اگر چه در شرع مسأله دختر از پسر حرام نيست، اما مناسبات جهان هستي و نيروهاي غريزي و همچنين سنتهاي حاکم بر روابط اجتماعي اين موضوع را به صلاح خانواده نميداند.
برداشت اول
خيليهايمان کليپ دخترک عاشقپيشه را در شبکههاي اجتماعي ديديم. کدام دختر؟ همان دختر جواني که با مادرش به خواستگاري محمدرضا گلزار رفت، آن هم درست وسط جمعيت. دختري که برخلاف عرف و شرايط جامعه، تابوي خواستگاري دختر از پسر را شکست، آن هم چه شکستني؛ صاف رفت و دستش را گذاشت روي سوپراستار سينماي ايران. نه اينکه اين موضوع شدني باشد يا نباشد، يا اگر يک روز شنيديم آقاي سوپراستار پاي سفره عقد نشسته بياييد و بگوييد نفوس بد زدي، ديدي گلزار جواب «بله» داد. چه ميدانيم پيشگو که نيستيم و شايد به قول دخترک که به شک افتاده بود «آقاي گلزار دارد به اين موضوع فکر ميکند».
برداشت دوم
قبل از اينکه به ادامه گزارش بپردازيم بايد اعتراف کنم که وقتي براي نخستينبار اين کليپ را ديدم، قلبم به تپش افتاده بود، ميدانستم اين دختر قطعا جواب مثبت نميشنود و چقدر ضايع خواهد شد. اصلا دلم نميخواست خواستگار گلزار باشد؛ حس ميکردم او با اين کارش آبروي دخترها را ميبرد. بعدش هم واکنشهاي مردم همين بود انگار آبرو و هويت زنانگيام افتاده بود دست اين دختر ناشناس. اما حالا که به شکل جدي، زواياي اين موضوع را واکاوي ميکنم؛ نتيجهگيريام از ماهيت اين کار دستخوش تغيير شده است.
نسل به نسل
نسل آخريها يعني بچههاي دهههاي ٧٠ و ٨٠ جامعه فاز فکريشان خيلي فرق ميکند، آنها را از همين شبکههاي اجتماعي بيشتر ميتوان شناخت. جوانان و نوجواناني که اغلب فراتر از نسل پدر و مادرهايشان فکر ميکنند و براي آنها «تابوهاي نشکسته» يعني «اُمل بودن». با همه اينها هنوز در جامعه ما خواستگاري دختر از پسر يک تابو تلقي ميشود و همواره انتظار داريم تا مردها به خواستگاري زنان بروند. عده زيادي از مردم معتقدند درخواست ازدواج يک دختر از پسر سخت و سنگين است و دخترها اصلا تحمل «نه» شنيدن ندارند اما پسرهاي بيچاره خودشان را براي «نه» شنيدنها آماده کردهاند.
عدهاي نظير شيما که دانشجوي سال اول نقاشي است نسبت به اين سوال که آيا دخترها هم ميتوانند به خواستگاري پسرها بروند؟ واکنش سريعي دارد: «چرا ما نبايد پسريرو بپسنديم؟ البته بگم که منم خودم جرأتش رو ندارم چون تا حالا اين کار رو نکردم ولي اگه از پسري خوشم بياد و حس کنم اون هم همين نظر متقابل رو داره، خودم پيشقدم ميشم.»
نظر شکيبا ٣٢ ساله که دو نسل قبل از نسل آخريهاست هم بيشباهت به شيما نيست: «حق ازدواج کردن براي هر دوطرف بايد به يک اندازه باشه. پسرها هم وقتي خواستگاري ميکنند منتظر جواب از طرف دختر هستند و به نظر من جواب مثبت يا منفيدادن به پسر به شکلي شبيه به خواستگاري کردن يک دختر از پسره، فقط شکل کار فرق ميکنه.»
سهراب که بر سر دوراهي ازدواج با دختر مورد علاقهاش قرار دارد در اينباره با خنده حرف ميزند: «راستش من خودم الان بهطور غيرمستقيم مورد خواستگاري قرار گرفتم. چند ماه پيش با يکي از همکلاسيهاي دانشگاهم آشنا شدم ولي هنوز چند ماه بيشتر از اين آشنايي نميگذره که بهم ميگه خواستگار داره و من بايد تکليفشرو روشن کنم. درسته که من از اول به قصد ازدواج باهاش وارد رابطه شدم ولي به اين زودي آمادگي ندارم که بشينم پاي سفره عقد.»
با اين وجود صورتمسأله اصلي همچنان اين است که آيا جامعه و شرايط ميتوانند مسأله طرح ازدواج و انتخاب همسر آينده را از طرف دختر بپذيرد يا خير؟
تبادلنظر در دنياي ارتباطات
گروههايشان از چندسال پيش در فضاي مجازي تشکيل شده است. از همان موقعها که در فيلمهاي سينمايي سکانسهاي خواستگاري دخترها از پسرها نيز به تصوير کشيده شد. تالارهاي گفتوگويي که درست دست گذاشته روي همين موضوع تا هم نظر دخترها گفته شود و هم پسرها.
«کيا با خواستگاري دختر از پسر موافق هستند» نام پنل بحث در يک سايت اينترنتي است. دختري ٢٢ساله که خودش را دانشجوي ترم آخر کارشناسي معرفي کرده مشکلش را اينگونه مطرح کرده است: «من از جنبههاي زيادي واقعا نياز به يک همسر دارم که با او به آرامش برسم و دوست دارم به اين نيازم از راه شرعياش پاسخ بدهم ولي من يک دخترم و حق اينکه بروم سراغ کسي که ميدانم همسر مناسبي ميتواند برايم باشد را ندارم.
سوالم از شما اين است که چرا دختر وقتي احساس نياز به ازدواج ميکند مثل پسر نميتواند اقدام و کسي را که مطابق ميلش هست انتخاب کند؟» کاربران زيادي براي اين سوال کامنت گذاشتهاند: «من در شرايطي که هنوز چنين فرهنگي در جامعه جا نيفتاده با موضوع خواستگاري دختر از پسر مخالفم. دليلش واضحه چون زنها اگه با جواب رد از طرف مقابلشون روبهرو بشن دچار سرشکستگي ميشن و حتي اگر هم جواب مثبت بگيرن بعدا توي ازدواج با مشکل روبهرو ميشن چون به خاطر اينکه فرهنگش جا نيفتاده با کوچکترين اختلاف و مشکلي، از طرف شوهرشون سرکوفت ميشنون.»
بحث بين کاربران پرتلاطم است و هرکسي نظر يا تجربه شخصياش را به اشتراک گذاشته؛ کاربري با آيدي «مجرد» نوشته: «بهنظر من الان سايتهاي همسريابي به نوعي دارن همين کار رو ميکنن. يعني دخترهايي که عضو اين سايتها ميشن در واقع دارن از پسرها خواستگاري ميکنن.»
تينا در جواب به اين کامنت گفته: «من فکر ميکنم آدم وقتي کسيرو دوست داره بايد ريسک کنه، حالا اگه اون طرف دختره دليل نميشه که سکوت کنه و منتظر بشينه تا ببينه طرف مقابلش چه تصميمي براي زندگيش ميگيره. حالا از سايتهاي اينترنتي بياييد بيرون، توي دنياي واقعي بپذيريد اين ماجرا رو.» از اين بحثها و گروهها در شبکههاي مجازي کم نيست و دخترها و پسرها معمولا نسبت به چنين موضوعاتي واکنش نشان ميدهند و در آخرين کامنت سحر با شکلک گريه نوشته: «بابا تو رو خدا اين يک کار رو ديگه گردن خانومها نندازين!».
شناخت آدمها از خودشان و اينکه قبول داشته باشيم که هر فردي با هر جنسيتي ميتواند مرکز تصميمگيري و ابراز نظر باشد باعث گستردهتر شدن ميدان ديد و ديدگاههاي سنتي ميشود. دوران مجردي بدونشک يک دوره زماني و مرحلهاي از عمر همه ما است و درحاليکه خيليها معتقدند مسير اين دوره براي خيليها با ازدواج تغيير پيدا ميکند، مرحلهاي سرنوشتساز است.
برخي از مردم زنانگي را به خاطر ظرافتش در تقابل با کارهاي مردانه ميدانند اما هيچوقت نميدانند که خودشان کارهاي بين زن و مرد را تقسيم کردهاند و نسلهاي آينده درست مثل نسل دختراني که اين روزها تا بالاترين مقاطع تحصيلي دانشگاه ميروند، پشت ماشين مينشينند، تنهايي سفر ميکنند، همپاي مردان پا در عرصههاي سياست و قدرت ميگذارند، نميخواهند مفعول باقي بمانند؛ جسارتا ميخواهند حق انتخاب شريک آيندهشان را داشته باشند.
شکل روابط دختر و پسرها با گذشتهها فرق کرده است
دخترها هم حق انتخاب دارند
عبداللهي/ روانشناس :اين روزها بهواسطه تغيير قالب سنتي مراسم خواستگاري، روابط دختر و پسر نيز قبل از ازدواج با يکديگر شکل ميگيرد. به اين معني که جوانان ترجيح ميدهند خودشان در محل کار، دانشگاه و دوستان و آشنايانشان به دنبال فردي بگردند که با او نقاط مشترک داشته باشند. با اين حال، در بين مراجعهکنندگانم دخترهايي هستند که در روابط قبل از ازدواجشان شکست خوردهاند. خيلي از آنها سالها زندگيشان را براي رابطهاي گذاشتهاند که درنهايت طرف مقابل تصميم نهايي را گرفته است. اغلب اين دخترها بهدليل کمبود اعتماد به نفس احساس ميکنند که بازيچه قرار گرفتهاند و حالا هم بايد بروند در خانهشان بنشينند تا يک مرد از در تو بيايد و از آنها خواستگاري کند.
در حالي که من در بسياري از همين جلسهها وقتي حرفهاي دوطرف يک رابطه را ميشنوم، متوجه ميشوم پسرها نيز به ازدواج تمايل داشتهاند اما سوءتفاهمها باعث شده تا مرد بهخاطر جايگاهش غرور خودش را حفظ کند و درنهايت رابطه بيسرانجام بماند. اينکه يک دختر در طول رابطهاي که براي آشنايي بيشتر با طرف مقابلش برقرار کرده از معيارهاي ازدواج و آينده حرف بزند نشانه بيحيايي نيست. خواستگاري کردن دختر از پسر به اين معني نيست که خانواده دختر گل و شيريني بخرند و به خانه پسر بروند. اين اتفاق نميخواهد سنتها را عوض کند اما وقتي شکل روابط دختر و پسرها با گذشتهها فرق کرده، ميتوان اين جسارت را به دخترها نيز داد. آنها هم به همان اندازه که پسران براي آينده و زندگي مشترکشان سهم دارند، سهم دارند. دخترها نيز بايد طبق يک شرايط خاص جرأت ابراز نظر و عقايدشان را داشته باشند. شايد يکي از اصليترين دلايلي که در سالهاي اخير از سايتهاي همسريابي استقبال شد همين موضوع باشد، چرا که اين سايتها براي دختران اين امکان را به وجود آوردند که آنها نيز يک پروفايل داشته باشند و بيوگرافي و مشخصاتشان را در آن ثبت کنند.
با همه اينها بايد گفت هنوز اين پديده در جامعه جا نيفتاده است و هنوز پسرها بهطور غريزي و ذاتي نميتوانند در جايگاهي قرار بگيرند که انتخاب شوند. درواقع هنوز از اينکه يک زن از آنها خواستگاري کند، احساس رضايتبخشي ندارند و تا زماني که اين موضوع براي هر دو طرف بهعنوان يک امر عادي تلقي نشود و همچنان اين حق براي مردها محفوظ باشد، شايد نتوان گفت به جز فرهنگسازي کار ديگري بتوان براي اين موضوع انجام داد.
کاهش سن ازدواج با خواستگاري دختر از پسر
رضاييمقدم/ جامعهشناس: در رابطه با موضوع خواستگاري دخترها از پسرها بيشتر از اينکه دختران جامعه واکنش داشته باشند، مردان با اين موضوع موافق نيستند. آنها تصور ميکنند اگر دختري از آنها خواستگاري کند اين معني را ميدهد که جايشان با زنان عوض شده يا اسطوره مرد بودنشان درهمميشکند.
در سنت ما ايرانيها از گذشته تاکنون مردها از زنها خواستگاري کردهاند و اين روش مرسوم بوده است. بنابراين نميتوان به يکباره اين آيين و سنت را عوض کنيم. با اين حال اينروزها روابط آزادانهتر دخترها و پسرها به نوعي اين موضوع را نشان ميدهد که گاهي در دوستيها و رفاقتهايي که بينشان اتفاق ميافتد، دخترها حرف ازدواج را پيش ميکشند و در واقع به نوعي از طرف مقابلشان خواستگاري ميکنند.
رفتارها و انتظاراتي که ما تاکنون با آنها برخورد نداشتهايم شايد در بستر جامعه با آموزش و فرهنگسازي شکلي که با هنجارها مغايرت نداشته باشد، بگيرند. اينکه ما به چه موضوعاتي ارزش دهيم و ميزان قبحشان را تعيين کنيم ارتباط مستقيمي با فرهنگ آن جامعه دارد و نميتوان خواستگاري دختر از پسر را به کار خوب يا بد تعبير کنيم، چراکه همه اين نوع رفتارها بستگي به ديدگاه و پذيرش افراد جامعه دارد.
با همه اينها ازدواج يک امر پيچيده است که در قالب ضوابط اجتماعي در زندگيها نقش بسزايي پيدا کرده، به همين خاطر تغيير شکل و نوع ازدواج براي خانوادههايي که به اين موضوع نگاه سنتي دارند همراه با واکنش است. آنها هرگز دوست ندارند دخترشان به خواستگاري برود تا براي پسرشان خواستگار پيدا شود.
بنابراين بايد به اين مقوله نگاهي جامع داشت به اين معني که ما هرگز نميتوانيم باورهاي مردم و اعتقاداتشان را تغيير دهيم و بگوييم حالا رسم است که پسرها در خانه بنشينند تا دخترها به خواستگاريشان بروند، بلکه ميتوانيم با فرهنگسازي اين قضيه را جا بيندازيم که دخترها نيز حق انتخاب دارند و در زمان آشنايي با يک مرد آنها نيز ميتوانند براي ازدواج پيشقدم شوند.
شايد در برخي از کشورها اين مسأله جا افتاده باشد اما در جامعه کنوني ايران هنوز طرح پيشنهاد ازدواج از طرف دختر به يک پسر داراي قبح است. در چنين جامعهاي که عرف اجر و قرب بيشتري در ميان مردم دارد، قطعا پذيرش و القاي اين موضوع به خانوادهها با چالش و موانعي روبهرو است. درنهايت بايد گفت اگر اين تابو به شکل کاملا کارشناسانه و هوشمندانهاي شکسته شود شايد کمک زيادي به بالا رفتن سن ازدواج دختران کند. به اين معني که اگر دختران نيز بتوانند مانند پسرها شريک زندگيشان را انتخاب کنند، قطعا روند ازدواج نيز تغيير خواهد کرد. هرچند اين اتفاق هنوز به صورت کلي و در يک جامعه آماري امتحانش را پس نداده اما اگر ظرفيت فرهنگي جامعه ما اين شرايط را بپذيرد، قطعا شاهد اتفاقات خوبي در امر ازدواج خواهيم بود.
سلسله مراتب روابط بايد رعايت شود
حجتالاسلام سرلک:هويت زن در عالم هستي هويت خواستني بودن است و مرد همواره بايد نياز و تقاضاي خودش را با شواهد اطمينانبخش به او بيان کند. وقتي زن در جايگاه والا و خواستني قرار دارد و از دل چنين نسبتي خانواده که براساس محبت، رحمت و علاقه است، شکل ميگيرد؛ اما اگر اين نسبتها جابهجا شوند و زن بر اساس تمايلات و احساساتش گمان کند که اگر او به خواستگاري مرد برود اتفاق عجيبي رخ نخواهد داد، اشتباه است. چرا که با اين کار زن از جايگاه اصلي خودش فاصله ميگيرد و نسبت معشوق به عاشق بودن را به خواستن جابهجا ميکند. بنابراين چنين رابطهاي نميتواند يک زندگي پايدار و مستمر را تشکيل دهد.
ممکن است جاذبههاي زنانگي او را در يک رابطه موقتي قرار دهد ولي اين رابطه پايدار که نامش «خانواده» است شکل نخواهد گرفت. اينکه جنس مذکر ميبايست به دنبال جنس ماده باشد يک اتفاق غريزي است و در عالم غيرانساني و طبيعت نيز همين اتفاق ميافتد.
همه موجودات زنده اين نيروي غريزي را دارند و هميشه جنس ماده است که در جايگاه خواستنيبودن قرار ميگيرد. حتي در زندگي گياهان نيز هيچگاه جنس ماده به دنبال جنس نر نميرود بلکه از طريق عطرافشاني توجه نر به ماده جلب ميشود. انسان نر براي جفتيابي تمايل دارد و با رفتن به سراغ جنس ماده و طرح درخواستش دچار يک رضايت رواني نيز ميشود. حتي بسياري از زنان نيز به دليل همين نوع خلقت و ذاتي که دارند تمايلي به برهم زدن اين نوع مناسبات و نيروي غريزي ندارند.
«خلق الإنسان عجولاً» در اينجا کاربرد دارد به اين معني که اگر خانمي به جاي اينکه به ارزشهاي وجود خودش بيفزايد و مهارتهاي زنانگي را به دست بياورد، اين خطاي استراتژيک را انجام دهد بايد بداند که در دل چنين مناسباتي خانواده شکل نخواهد گرفت.
شايد تنها يک رابطه موقت که در آن جاذبه به همراه احساسهاي کوتاهمدت به وجود بيايد اما بهطور قطع اين روابط زودگذر است و هرگز موفق نخواهند بود.
در نهايت بايد گفت از نظر شرع در رابطه با موضوع خواستگاري دختر از پسر فتوايي مبني بر حرامبودن اين کار وجود ندارد؛ اما از نظر عرف و حکمت و اقتضاي زندگي اين موضوع کاملا ممنوع است. شرع براي کف مناسبات است و اينطور نيست که اگر هر چيزي از نظر شرعي اشکالي نداشته باشد و حرام نباشد، پس کار درستي است. ما بايد با حکمت و اخلاق زندگي کنيم، شرع قوانين را مطرح ميکند مثلا اينکه در شرع زنها اجازه دارند براي شير دادن به فرزندشان از همسر پول بگيرند؛ اما همه ما ميدانيم که اين کار بنيان خانوادهها را بر هم ميزند و آسيب جدي به روابط زناشويي و خانوادگي وارد خواهد کرد.
با اين تعاريف بايد گفت اگر چه در شرع مسأله خواستگاري دختر از پسر حرام نيست، اما مناسبات جهان هستي و نيروهاي غريزي و همچنين سنتهاي حاکم بر روابط اجتماعي اين موضوع را به صلاح خانواده نميداند.