بزرگنمايي:
پرسش اين است؟ آيا ازدواج با همکار خوب
است يا بد؟ شايد بسياري از افراد در همان لحظه اول به جرات بگويند عالي
است. دو نفر که چند ساعت در طول روزهاي کاري يکديگر را ديده اند و از
يکديگر شناخت دارند، بيشتر با هم تفاهم خواهند داشت و چه انتخابي بهتر از
اين. اما واقعيت اين است که اين انتخاب شايد در ابتداي امر بسيار خوشايند و
مثبت باشد، اما ناتواني ما در مديريت روابط عاطفي و کار به فراموش کردن
حريم خصوصي و مرزهاي شخصي منجر مي شود تا خيلي سريع از اين همکار بودن با
شريک زندگيمان آسيب ببينيم.
اعرابي روانشناس و مشاور امور خانواده هر
چند تاکيد دارد که انتخاب همسر از ميان همکلاسي هاي دانشگاه و همکاران
انتخاب خوب و سالمي است، اما معتقد است حتي در اين شرايط ايده آل هم افراد
بايد مشاوره شده و با زواياي پنهان شخصيت يکديگر آشنا شوند. نظرات و
پيشنهادات اين مشاور را در ادامه مي خوانيد.
ابتدا مي خواهم بدانم از نظر شما ازدواج با همکار خوب است يا بد؟
توجه داشته باشيد که آشنايي در دوران
تحصيل دانشگاه و محل کار شايد يکي از بهترين شيوه ها براي شناسايي شريک
زندگي باشد، اما به صرف همکلاس بودن و يا همکار بودن نمي توان اکتفا کرد و
از توجه به بخش هاي ديگر اين شناخت و آشنايي صرف نظر کرد. چه بسا آشنايي در
همين محيط ها در جامعه پرخطر و پرريسک امروزي که کسي حاضر به معرفي جوانان
به يکديگر نيست، از خطر و احتمال برخي آسيب ها دور است، از طرفي ممکن است
دو طرف تحت تاثير دوستان پيرامون و يا همکاران قرار گرفته و دچار اشتباه
شوند چون تاثيرگذاري اطرافيان دراين دو محيط دانشگاه و محل کار قابل تامل و
بررسي است.
اما با تاکيد بر اين موضوع که انتخاب در
اين دو مکان مي تواند انتخاب هاي مناسبي باشد لازم و ضروري است که اين
افراد همانند ديگران که قصد ازدواج دارند، مشاوره پيش از ازدواج شده و تست
هاي تعريف شده براي اين موضوع را انجام دهند. چرا که بسياري از ما در محل
کار خود يک ماسک بر چهره داريم حتي گاهي خود ما نيز از داشتن اين ماسک بي
خبر هستيم و در مواجه با شريک زندگي و قرارگرفتن در يک زندگي مشترک و تغيير
سبک روابطمان ابعاد ناشناخته و ناپيدايي از شخصيتمان هويدا مي شود. پس
بهتر است دختران و پسراني که قصد دارند با همکلاسي يا همکار خود ازدواج
کنند، آشنايي اوليه را ملاک اصلي قرار ندهند و بررسي هاي جدي تري داشته
باشند.
گاهي
انتخاب ها درست است، اما مشکلات پس از ازدواج و قرار گرفتن دو همکار در يک
خانه و زندگي زناشويي مشکلات تازه اي پيش مي آورد. اين مشکلات از کجا ناشي
مي شود و چه عواملي در اين تنش هاي خانوادگي تاثيرگذار است؟
ناآگاهي از رفتار سازماني و ناتواني در
مديريت روابط عاطفي و اجتماعي يکي از جدي ترين موضوعاتي است که به طور
معمول زوج هاي همکار را به دفاتر مشاوره مي کشاند. ما موارد بسياري داشته
ايم که زن و شوهر اختلاف و درگيري هاي کار را به خانه کشانده اند و به
فرزندان خود به شدت آسيب زده اند.
من مراجعه کننده اي داشته ام که دختر
نوجوان آن خانواده به خاطر اختلافات پدر و مادرش در محل کار تهديد به
خودکشي کرده بود و چون موضوع را خيلي جدي مطرح کرده بود مادر از ترس و براي
جلوگيري از بروز اين اتفاق درصدد گرفتن مشاوره بود. در حالي که اين مشاوره
ها پيش از آسيب ديدن فرزندان بايد انجام شود تا اعضاي ديگر خانواده بابت
ناتواني ما در رفتار سازماني کار و خانواده دچار بحران نشوند.
چگونه؟
موارد بسياري ديده شده که آقا مدير است و
براي آن که همسرش کار کمتري داشته باشد يا حداقل براي امور خانه نيز انرژي
کافي و لازم را داشته باشد، امتيازات تبعيض آميز به او مي دهد. طبيعي است
که اين شيوه مديريت و اين همکاري ناعادلانه در نهايت منجر به اختلافات
بسياري خواهدشد و همکار خانم از سوي ديگر همکاران خود مورد طعنه و سرزنش
قرار خواهدگرفت. يا آقا که اتفاقا در خانه و بين اعضاي خانواده بسيار خوب و
معقول است براي اينکه به زن ذليلي و يا باج دادن به همسر متهم نشود به
همسر خود بيش از ديگران سخت مي گيرد و گاه از سر ناآگاهي فشار مضاعفي را
وارد مي آورد تا از سوي ديگران و کارمندان زيردست به باج دادن متهم نشود.
درهر دو حالت اين زن است که بيشترين آسيب
را متحمل مي شود و اما نکته مهم اين است که ديگر کارمندان و پرسنل هستند که
براين نوع رابطه تاثيرگذارند. به طور معمول در ادارات و سازمان هايي که
روابط کار و روابط انساني با يکديگر پيوند مي خورند ما شاهد پچ پچ هاي
بسياري پيرامون کارمنداني هستيم که با يکديگر زندگي مي کنند. اين دسته از
افراد به طور معمول زير ذره بين ديگر همکاران قرار مي گيرند و به طور معمول
شايعات خوب يا بدي نيز درباره شان گفته مي شود.
کسي که قصد دارد با همکار خود ازدواج کند آشنايي اوليه را ملاک اصلي قرار ندهد
آيا اين به ندانستن رفتار سازماني بر مي گردد يا متاثر از ضعف فرهنگي ما در عرصه روابط کاري است؟
هر دو. مهارت در روابط اجتماعي کا رخود به
نوعي آگاهي داشتن از رفتار سازماني است. ما در بسياري ازموارد مهارت
جداسازي کار و زندگي را از يکديگر نداريم. در اغلب اوقات ما حريم شريک
زندگي خود را در فضاي کار رعايت نمي کنيم و بسيار ديده شده که بگومگوهاي
خانوادگي در شيوه کار اين دسته از کارمندان خود را نشان مي دهد.
با اين وجود در برخي از مشاغل مثل پزشکان اين ترجيح وجود دارد که با همکاران يا هم صنفان خود ازدواج کنند؟
طبيعي است. درک شرايط سخت کاري و همياري و
همدلي در کار بسيار مهم است بخصوص اينکه هر دو يکديگر را درک کنند اما در
اين موقعيت نيز اين فرزندان هستند که آسيب مي بينند.
تصور کنيد زن و شوهر هر دو پزشک هستند، هر
دو خسته و پريشان به خانه مي رسند، هر دو بايد شيفت باشند، هر دو بايد در
شرايط اورژانسي آماده به خدمت باشند، چه کسي در اين فضا آسيب مي بيند، قطعا
فرزندان، به همين دليل بايد حتما به دنبال راهکارهايي باشند تا بچه ها از
اين شرايط آسيب نبينند. البته در مشاغلي که مرتبط با مسائل هنري است نيز به
نظر مي رسد ازدواج با همکار درگيري هاي کمتري را براي افراد به همراه
دارد. افراد نقاش، هنرمند، بازيگر و از اين دست شايد اگر همسرشان نيز
همکارشان باشد درگيري هاي کمتري را در فضاي شخصي داشته باشند.
در مراجعاتي که براي مشاوره داشته ايد مورد در ارتباط اين موضوع وجود داشته؟
چندي پيش خانم و آقايي که هردو بالاي 30
سال سن داشتند و همکار هم بودند و به تعبيري خيلي خوب يکديگر را مي شناختند
براي مشاوره ازدواج به دفتر ما آمدند. در همان بررسي هاي اوليه مشخص شد که
آقا ترس از صميميت دارد و از آنجا که يک پيوند موفق و سالم براساس صميميت
شکل مي گيرد، پاي اصلي کار دچار مشکل و تناقض بود. اين موضوع را به آقا
يادآوري کرديم که شما براي ازدواج با اين خانم و يا هر کس ديگري بايد تحت
مشاوره قرار بگيريد و ترس از صميميت را درمان کنيد. متاسفانه هر دو به اين
نکته مهم توجه نکرده و به استناد پيش فرض هاي خود درباره شناخت از يکديگر،
ازدواج کردند که متاسفانه پيوندشان خيلي زود به طلاق منتهي شد.
با
توجه به اين موضوع که معتقد هستيد انتخاب هايي که در فضاي دانشگاه يا محل
کار انجام مي شود به نوعي از سلامت بيشتري برخوردار است و در مقابل پس از
ازدواج تنش هاي بيشتر و گاه پيچيده تري را به نسبت ديگر زوج ها به همراه
دارند، براي افزايش سلامت اين رابطه و ارتقاي کيفيت زندگي اين دسته از
همسران که همکار نيز هستند، چه راهکارهايي را مي توان ارايه داد؟
تمرين کنند که کار را از زندگي و زندگي را
از فضاي کار جدا کنند، حتما و حتما مشاوره پيش از ازدواج و مشاوره هاي
دوره اي را داشته باشند تا بتوانند سلامت عاطفي روابط خانوادگي خود را حفظ
کنند. در اين جور روابط به طور معمول اين زنان هستند که بيشترين آسيب را
متحمل مي شوند. ما بايد ياد بگيريم که با نقش هاي جدي و درست خود آشنا
شويم. مرزبندي هاي زندگي و کار را بشناسيم و در نهايت به جايگاه خودمان
احترام بگذاريم.