آریا جوان
خوشبختي با ازدواج سنتي يا مدرن
دوشنبه 1 شهريور 1395 - 12:15:24 PM
بيتوته
اينکه در زندگي افکار مثبتي داشته باشيم يک مهارت فردي است. بعضي از آدم ها آنقدر هنرمند هستند که از هر برخوردي و هر رفتاري مي توانند برداشت مثبتي داشته باشند. اگر شما به واقع از رفتارهاي صادقانه و بي غل و غش همسرتان برداشت هاي مثبت داشته باشيد آيا به چيزي غير از دوست داشتن و عشق مي رسيد؟ پس با خودتان تمرين کنيد تا به مهارت مثبت انديشي دست پيدا کنيد. شايد اين روزها خيلي از والدين اين جمله را از فرزندانشان بشنوند که من فقط با کسي ازدواج ميکنم که دوستش داشته باشم. من به عشق بعد از ازدواج اعتقاد ندارم. با ازدواج سنتي خوشبختي ممکن نيست. و ..... درست است که دوره و زمانه تغيير کرده اما آيا واقعا خوشبختي با ازدواج سنتي امکان پذير نيست؟ آيا عشق و ازدواج مدرن ملاکي براي خوشبختي و پايايي زندگي مشترک هستند؟ در اين يادداشت اين موضوعات را مورد بررسي قرار خواهيم داد. تازگي ها مردم و به خصوص جوانان ازدواج را به دو دسته تقسيم مي کنند. ازدواج سنتي و ازدواج غيرسنتي. اين دسته بندي با مفاهيمي عرفي به هم پيوند خورده اند. اين دسته بندي مفاهيمي مانند عشق، دوست داشتن و خوشبختي را در رديف ازدواج غيرسنتي قرار مي دهند در حالي که در پسِ واژه ازدواج سنتي و خانوادگي، زور و اجبار و بي محبتي و سردي عاطفي به ذهن افراد خطور مي کند. در حالي که هيچ سندي براي صحت اين گزاره ها وجود ندارد. اين واژه ها چگونه به اين مفاهيم چسبيده اند؟ کدام نوع از اين ازدواج ها مي تواند ضامن خوشبختي افراد باشد؟ کدام راه است و کدام بي راه؟ عشق قبل از ازدواج يا بعد از آن؟ اينکه خيلي از مردم تصور مي کنندخوشبختي و سعادتمندي در زندگي مشترک مبتني بر عشق قبل از ازدواج است، فقط يک تصور عرفي صرف است. همان طور که خلاف اين عقيده هم هيچ سندي ندارد و هيچ حکمي را در اين زمينه ثابت نمي کند. در واقع درباره هيچ کدام از اين دو نوع ازدواج نمي توان حکم کلي و قطعي داد. اما متاسفانه اين تفکرات عاميانه و عرفي باعث شده دختران به دنبال ازدواج عاشقانه باشند. در واقع تصميم بر مبناي اين تصور است که موجب بالا رفتن سن ازدواج شده است. تصورات غلط از ازدواج متاسفانه برخي جوانان برداشت غيرواقعي يا ناقصي از فرآيند ازدواج سنتي دارند و بعضا اين گونه مي‌پندارند که ازدواج سنتي يعني اين که آنها حق انتخابشان را به والدين واگذار کنند يا اين که به نحو رسوم منسوخ گذشته نبايد تا پيش از ازدواج همسرشان را ببينند. همه اينها با روح اسلام منافات دارد و آنچه مورد تائيد اسلام است، اين‌که دختر و پسر به دور از هر گناهي سه مرحله در ازدواج سنتي، يعني جلسات معارفه رسمي، تحقيقات محلي و مشاوره پيش از ازدواج را براي نيل به يک انتخاب صحيح، ملاک‌مند و همه‌جانبه‌نگر طي کنند. من سنتي ازدواج نمي کنم از طرفي به خاطر همين مسائل بين خانواده ها و نسل ها تناقض و سردرگمي به وجود آمده است. پدر و مادر ها از ازدواج سنتي بچه ها استقبال مي کنند، در حالي که پسرها و دخترهاي خانه، در آرزوي ازدواج بر مبناي عشق قبلي هستند. همين مسئله موجب بروز کشمکش و ناهماهنگي درباره موضوع ازدواج بچه ها، در خانواده ها مي شود. امروزه شايد بيشترين درگيري جوانان با والدين خود در باره نوع انتخاب ازدواج شان باشد. همان طور که گفته شد به دليل اينکه هيچ آمار مستند و درستي در باره ميزان موفقيت و پايداري هر کدام از اين ازدواج ها وجود ندارد، اين کشمکش ها هيچ برنده اي ندارد و نخواهد داشت. زيرا براي هر کدام از انواع اين ازدواج مي توان بسيار مثال موافق و نقض آورد. تاثيرات ازدواج سنتي متاسفانه برخي جوانان برداشت غيرواقعي يا ناقصي از فرآيند ازدواج سنتي دارند تقسيم بندي ازدواج به سنتي و مدرن درست نيست اينکه ازدواج را به دو نوع سنتي و غيرسنتي تقسيم کنيم و ازدواج عاشقانه و خوشبختي را کنار ازدواج غيرسنتي قرار دهيم کار بسيار غيرمنصفانه اي است. زيرا سنت و عرف ما هيچ وقت بر اين عقيده نبوده است که جوانان بدون شناخت و آشنايي با يکديگر ازدواج کنند. بسياري از خانم ها هستند که بعد از ازدواج به دلايل مختلفي دچار نوسانات روحي و عاطفي مي شوند و زندگي مشترک خود را با زندگي زناشويي اطرافيان و دوستان خود مدام مقايسه مي کنند. اين مقايسه ها باعث مي شود خانم ها روز به روز افسرده تر شوند. زيرا به اين فکر مي کنند که آن زندگي چيزي دارد که زندگي خودشان ندارد. عشق و خوشبختي را گمشده زندگي خودشان مي دانند و آن را گوهري دست نيافتني در دستان ديگران مي بينند. غافل از اينکه اين احساسات و افکار منفي نتيجه اي به جز فرورفتن در گرداب افسردگي ندارد. همين افکار به خودي خود مي توانند يکي از عوامل اصلي سرد شدن رابطه بين زوجين باشد. در حسرت عشق حسرت خوردن براي زن هاي متاهل فقط آن ها را فرسوده تر مي کند. بيشتر آن ها فکر ميکنند بايد منتظر يک فرشته نجات باشند که قدر آن ها را بداند و به اندازه کافي به آن ها عشق بورزد. تقربيا همه اين خانم ها غافلند از اينکه تنها فرشته نجات زندگي آن ها خودشان هستند و لاغير. خانم هايي که حسرت زندگي عاشقانه ديگران را مي خورند خوب است بدانند که اگر تنها عشق قبل از ازدواج بتواند ضامن خوشبختي زوجين باشد، پس چرا خيلي از همين زوجين نمي توانند بعد از مدتي يکديگر را تحمل کنند و در کنار هم زندگي کنند؟ زندگي آن ها چه چيزي کم دارد؟ آدم هايي که در يک رابطه عاشقانه هستند، به شدت از رابطه خود محافظت مي کنند. حواس شان به روح و روان و علايق و سلايق طرف مقابل شان هست. هر کاري مي کنند تا معشوق خود را از دست ندهند. اين موضوع باعث مي شود حواس شان باشد تا رابطه را به احسن وجه حفظ کنند و از هرکاري که موجب رنجش و آزار طرف مقابل شان مي شود پرهيز مي کنند. راحت گذشت مي کنند و فداکاري براي آن ها سخت نيست. اما بيشتر همين آدم ها بعد از ازدواج خيال شان راحت مي شود که ديگر از دست دادني در کار نيست. همين خيال راحت براي زندگي مشترک خطرناک مي شود. پس در زندگي مشترک آنچه که مهم است و آنچه که مبنا قرار ميگيرد، مراقبت از رابطه است. يک مراقبت دائمي به همراه همان ترس از دست دادن. اين ترس اگر با مراقبت مداوم از رابطه همراه باشد يک زندگي مشترک عاشقانه و گرم را به ارمغان مي آورد. اينکه فکر کنيم فقط عشق قبل از ازدواج به تنهايي مي تواند براي زندگي ما يک بستر گرم و عاشقانه را فراهم کند، يک تفکر به شدت بي اساس و منطق است. اينکه در زندگي افکار مثبتي داشته باشيم يک مهارت فردي است. بعضي از آدم ها آنقدر هنرمند هستند که از هر برخوردي و هر رفتاري مي توانند برداشت مثبتي داشته باشند. اگر شما به واقع از رفتارهاي صادقانه و بي غل و غش همسرتان برداشت هاي مثبت داشته باشيد آيا به چيزي غير از دوست داشتن و عشق مي رسيد؟ پس با خودتان تمرين کنيد تا به مهارت مثبت انديشي دست پيدا کنيد. عشق اگر حقيقي و واقعي باشد در عمل و رفتار خودش را نشان مي دهد به شرطي که شما هم کاشف خودبي باشيد و آن را کشف کنيد. در واقع آنقدري که به عشق قبل از ازدواج اهميت مي دهند بعد از ازدواج هيچ اهميتي به آن نمي دهند. در حالي که آدم ها براي ادامه زندگي شان بيشتر به عشق نياز دارند تا شروع زندگي خود.

http://www.javanannews.ir/fa/News/3437/خوشبختي-با-ازدواج-سنتي-يا-مدرن
بستن   چاپ