جوانان نیوز -
بهروز شعیبی از هنرمندان جوان سینمای ایران است که اول از همه به واسطه بازیهای خوب و روان در فیلمهای ماندگاری همچون «آژانس شیشهای» ابراهیم حاتمیکیا یا «طلا ومس» همایون اسعدیان و سریالهایی نظیر «تنهایی لیلا» محمدحسین لطیفی برای مخاطب عام شناخته میشود؛ اما سوای از این او در بخش کارگردانی هم توانایی و خلاقیت خود را به خوبی بروز داده به طوری که جایزه بهترین فیلم جشنواره سیویک به فیلم «دهلیز» اولین ساخته سینمایی او تعلق گرفت. شعیبی دستی بر سیاست هم دارد. او در جریان انتخابات مهم ریاستجمهوری سال ٩٢ فیلم تبلیغاتی محمدباقر قالیباف را کارگردانی کرد.
با همه اینها او کارگردان بیحاشیهای است؛ زمان اکران فیلم سیانور؛ او با انواع و اقسام اظهارنظرها مواجه شد؛ به خاطر همکاری با محمود رضوی قضاوتهای مختلفی شد، اما خودش را درگیر این حاشیهها نکرد و کار خودش را ادامه داد؛ خودش معتقد است که به سود خودش در فیلمسازی فکر نمیکند. نقشه راه برای خود ترسیم نمیکند دغدغهها و فضایی که در آن قرار میگیرد قصه، الزامات سینما و مخاطبان برایش مهم هستند.فیلم «دارکوب» به کارگردانی او از امروز در سینماها نمایش داده میشود؛ فیلمی با مضمون اجتماعی که معضل امروز جامعه ما را روایت میکند. اعتیاد زنان اگرچه بحث اصلی این فیلم نیست اما ناهنجاری بزرگی را بیان میکند که صدمات جبرانناپذیری در پی خواهد داشت. با او گفتوگویی انجام دادیم که از نظر میگذرانید:
با توجه به شرایطی که جامعه ما دارد بد نیست آغاز بحثمان موضوع سیاسی باشد.
آخر من آدم سیاسی نیستم.
آدم سیاسی نیستید؟ شما فیلم تبلیغاتی سیاسی ساختید؛ حتی یکی از فیلمهای شما به برشی از تاریخ معاصر ایران میپردازد «سیانور» که از زمان نمایش در جشنواره تا اکران عمومی مباحث سیاسی زیادی را پشت سر گذاشت.
بله، اما معتقدم ما به لحاظ فردی نباید اظهارنظر سیاسی زیادی داشته باشیم؛ بیشتر منظور خودم هستم که سعی میکنم نظر سیاسی کمتری داشته باشم و همواره کوشیدهام دغدغه و مسالهام را به زبان فیلم نشان دهم. زبان فیلم هم احتیاج به تحقیق و فکر و پژوهش دارد که این پژوهش توسط من به تنهایی انجام نمیشود، گروهی همواره مسوولیت پژوهش را به عهده میگیرند. ضمن اینکه در مورد فیلمهای تبلیغاتی باید بگویم اول اینکه من برای آقای قالیباف احترام زیادی قائلم در کنار آن به این نکته توجه کنیم که ساخت فیلم تبلیغاتی ریاستجمهوری برای خیلی از کارگردانان ما دغدغه بوده؛ آقای درویش آقای مجیدی یا مرحوم سیفالله داد. این یک روند حرفهای است که در کارنامه کارگردان دیده میشود.
جدای این به نظر میرسد این روزها همه خود را محق میدانند راجع به مسائل سیاسی تحلیل ارایه دهند.
موافقم این روزها همه نگرش سیاسی داریم چون مردم ما نگاهشان به اتفاقات زیاد سیاسی است.
بپردازیم به فیلم دارکوب؛ زوم کردن روی مسائل و زیرلایههای اجتماعی از نکات قابلتوجه فیلمهای شماست. در وهله اول میخواهم بدانم انتخاب موضوعات برای شما چگونه حاصل میشود، سوژه را چگونه انتخاب میکنید؟ چگونه میشود که موضوع یک فیلم شما تاریخی است و فیلمهای دیگر به مشکلات موجود در اجتماع میپردازد.
بخشی از مسائل و موضوعات روز ناشی میشود و به دغدغههایی که دارم و دوست دارم این دغدغهها بازتاب فراگیر داشته باشد؛ اما نکته مهم دیگر ماجرای خانواده زیاد درگیرم میکند، نقش پدر و مادر در زندگی کودک برایم بهشدت حائز اهمیت است.
در فیلم «سیانور» هم که فیلم تاریخی بود این نگاه جریان داشت.
بله؛ برای من خانواده فارغ از بحث جغرافیایی و همچنین نگاهی که به لحاظ فرهنگی داریم به عنوان جامعه و موقعیت انسانی مدنظر است. معتقدم اگر امنیت هرکدام از اعضای خانواده به خطر بیفتد تاثیرش در آینده جامعه ما خواهد بود. برای جلوگیری از معضلات اجتماع اولین جایی که میتوان جلوی صدمات بعدی را گرفت خانوادهها هستند. اگر امروز میخواهیم اعتیاد را در جامعه ریشهکن کنیم باید روی نسل بعدی برنامهریزی کنیم، برای من قاعدتا این موضوعات دغدغه است؛ ضمن اینکه به نظرم اعتیاد زنان معضل بسیار بزرگی است؛ اعتیاد در مردان شامل یک مجموعه ناهنجاری فردی میشود که بعضا صدمات اجتماعی در پی دارد.
اما اعتیاد در زنان صدمات جبرانناپذیری دارد خصوصا کانون خانواده را متلاشی میکند.
اعتیاد در زنان صددرصد صدمات اجتماعی دارد؛ یک خانم معتاد فقط معتاد بهحساب نمیآید معضلات جبرانناپذیری در ادامه دارد. این صدمات فقط از جانب اعتیاد به آنها نمیرسد بلکه معضلات هولناک دیگری با اعتیاد خواهند داشت.
بحث اعتیاد خانمها موضوع بهشدت خطرناکی است که بهسادگی نمیتوان از آن گذشت و زنگ خطر آن از مدتها قبل نواخته شده. اینکه بهسادگی این روزها خانمها در خیابان سیگار میکشند و قبح این ماجرا ریخته شده از موضوعات مهم جامعه امروز است. اما در فیلم «دارکوب» ما با شخصیتها همذاتپنداری نمیکنیم. به این معنی که حد وسط در فیلم شما وجود ندارد. یا قشر پایین و کارتنخوابها را با مشکلاتشان میبینیم یا طبقه متوسط رو به بالا که شستهرفته هستند.
واقعیت این است که درام ما احتیاج به حد وسط نداشت. ما نزول شخصیتها را باید در فیلم شاهد میبودیم. تحقیقات به ما نشان داده بود که رسیدن آدمها به مرز کارتنخوابی خیلی سریع اتفاق میافتد. خصوصا در خانمها این نزول شخصیت زودتر اتفاق میافتد. آنها بهراحتی شغلشان را از دست میدهند، اطرافیان و حمایتکنندگانشان آنها را پس میزنند و خیلی زود به کارتنخوابی دچار میشوند. البته در آقایان ممکن است به همینجا برسند اما به دلایل مختلف این روند شکلی متفاوت دارد.
به تعبیر دیگر خانمها آسیبپذیرتر هستند.
بهغیراز آسیبپذیر بودن؛ آنها وقتی به دام اعتیاد بیفتند معمولا حمایتها از آنها گرفته میشود ضمن اینکه تعادل روحی و توانایی جسمی خود را هم بهسادگی از دست میدهند در تحقیقاتمان خانمهای آرایشگر کارمند یا کارگر داشتیم که بهواسطه اعتیاد از شغلشان اخراج شدند. اینها موضوعاتی است که نمیتوان کتمان کرد. قطعا اگر حد وسط در فیلم رعایت میشد داستان جذابتر از کار درمیآمد اما موضوع فیلم برای ما جدی بود.
این جدی بودن بر تلخی آن هم تاثیر میگذارد.
این مقدار تلخی موضوع فیلم لازمه آن بود. امیدوارم بیننده تحمل کند و خودش را سانسور نکند. ما با موضوعی همراه بودیم که تعارفبردار نیست. ببینید وقتی ما قصهای را برای پردازش انتخاب میکنیم یک وظیفه حرفهای داریم که فیلم را برای پرده سینما میسازیم. نکته مهم دیگر وظیفه اجتماعی است که در قبال فیلم داریم. به همین جهت آن پایانبندی را برای فیلم انتخاب کردیم. در فیلم« دهلیز»ماجرا بااینکه برای ما جدی بود اما به خاطر کودک در فیلم کمی موضوع را تلطیف کردیم اما در فیلم «دارکوب» آنقدر موضوع نگرانکننده بود که نمیتوانستیم از تلخی موضوع بگذریم. نکته مهم دیگر همان طور که اشاره کردید دارکوب مساله اجتماعی و مهم روز است که متاسفانه رسانهها به آن کمتر میپردازند یا نمیتوانند به آن بپردازند.
اگرچه داستان فیلم دارکوب تقابل بین دو مادر است. اما چرا ما از گذشته بعضی کاراکترها چیزی نمیبینیم.
اتفاقا وقتی داستان نوشته میشد در بخشهایی با نویسندگان تاکید برگذشته کاراکترها داشتیم. اما در ادامه به خاطر روند داستان و چالشهایی که در قصه با آن روبهرو میشویم گذشته را حذف کردیم.
وقتی فیلم دارکوب را میبینم یکی دیگر از نکاتی که به ذهن میرسد اینکه کاراکترها دلشوره بیشازحد در مواجهه با شخصیتی دارند که مشکل اعتیاد دارد. وضعیت شخص معتاد آنهم کارتنخواب برای همه مسجل است.
بحث فیلم دارکوب امنیت روانی کودک است اینکه این امنیت دچار خلل نشود.
اما کودک در حاشیه قرار دارد.
به جهت اینکه کودک نباید وارد داستان شود و پدر و مادر تمام تلاششان را میکنند تا سپر بلای کودک باشند؛ تنها مهسا است که میخواهد با کودک ارتباط بگیرد.
جناب شعیبی در فیلم شما چرا نقش پلیس کمرنگ است و شخصیتها خودشان اقدام میکنند .
وقتی پلیس وارد درام میشود، بیشتر شکل ماجراجویی به خود میگیرد تا ارتباط بین شخصیتها اگر مرور کنید متوجه میشوید گره داستانهای مهم تاریخ سینما با پلیس حل میشود و شاید هم احتیاج به پرداختن به روابط و کنشهای شخصیتها نداشتند. در فیلم دارکوب هم روابط بین آدمها درام و ماجرای فیلم را شکل میدهد.
یعنی بحث کمرنگ بودن پلیس در داستان تعمدی بوده؟
بله. تعمدی بوده. با وجود اینکه معتقدم در فیلم اجتماعی پلیس قطعا میتواند امنیت به وجود بیاورد اما شکل امنیت روانی و اجتماعی مشخصا در این فیلم مدنظر ما نیست. ما معضل اجتماعی را مطرح میکنیم که اگر یکسری افراد به پلیس دسترسی ندارند چه باید کنند. در بحث اعتیاد قاعدتا ما میخواستیم به روابط خانوادهها بپردازیم. خیلی از خانوادهها در حال حاضر درگیر اعتیاد هستند. یا فرزندان یا والدین یا خویشاوندان. ما تلاش کردیم به روابط بین آدمها و معضل اعتیاد نگاه داشته باشیم.
از بازی امین حیایی هم در فیلم صحبت کنیم. در بخشهایی از فیلم بازی درونی خوبی ارایه میدهد اما در بخشهایی از فیلم ما همان امین حیایی همیشگی را میبینیم. احساس میکنم بعضی کارگردانها در رودربایستی بازیگران حرفهای ما قرار میگیرند و دستشان در هدایت بازیگران تراز اول بسته است.
اتفاقا ازآنجاییکه خودم بازیگر هستم بحث بازیگری برایم مهم است و در اکثر کارهایم بازیگردان دارم و در این فیلم هم همینطور. معتقدم آقای حیایی از بازیگران درجهیکی هستند که من تابهحال با ایشان کارکردم. اما نکتهای که وجود دارد ازآنجاییکه ایشان حجم بالایی پرسوناژ را بازی کردند ما ابعاد مختلف بازی ایشان را دیدهایم. این به معنای این نیست که بازی متفاوتی ما از او نمیبینیم. اما در این فیلم قرارمان این بود که زندگی معمولی را به سادهترین شکل روایت کنیم که به نظر من امین حیایی شخصیت چندوجهی خوبی را بازی کردند. ضمن اینکه معتقدم گنجایش بازیگری در سینمای ایران بسیار گسترده است اما از ابعاد بازی آنها بهخوبی استفادهنشده است.
به این نکته باید توجه کرد که سادگی نباید باعث شود که به ورطه تکرار بیفتیم.
آن صورتی که شما میگویید احتیاج به فضاسازی متفاوت دارد؛ یک خانواده معمولی ساده را نمیتوانستیم با شخصیتهای تیپسازی شده ارایه دهیم.
چرا خودتان نقش را بر عهده نگرفتید؟ توانایی بازی بهروز شعیبی را نباید نادیده گرفت.
همزمانی کارگردانی و بازیگری، کار بهشدت سختی است.
ولی شما در سیانور بازی داشتید.
مجبور شدم آنجا بازی کردم.
راستی چرا در بستر تاریخ معاصر فیلم نساختید.
نمیخواستم این تلقی به وجود بیاید که کار سفارشی میسازم. بعد از سیانور پیشنهاد فیلم تاریخ معاصر زیاد داشتم نپذیرفتم.
چون کار سختی پیش رودارید.
تلاش ما روایت بیغرض بود اما زیاد مورد قضاوت قرار گرفتیم و درصورتیکه دوباره بخواهم فیلم تاریخی بسازم بازهم تلاش میکنم عادلانه تاریخ را روایت کنم.
از قضاوت شدن هراس دارید؟
من اصولا زیاد قضاوت میشوم «میخندد».
نکته دیگر توجهی بود که جشنواره فیلم فجر سال گذشته به بازیگران زن فیلم دارکوب داشت.
به اعتقاد من کاندیدا شدن مهناز و سارا بسیار هوشمندانه و جسورانه بود چون داستان فیلم درباره دو مادر بود که به نظر من این اتفاق بینظیر و بیسابقهای در تاریخ جشنواره فجر بود. هر دو نقش پیچیدگی داشتند. سارا بهرامی نقشش با پیچیدگی بیرونی همراه بود و مهناز افشار بار روانی درونی زیادی داشت. از نظر من که کارگردان کار هستم هر دو بازیگران بازی خوبی ارایه دادند هر دو تلاش کردند و نتیجه تلاششان را گرفتند.
بازیگران تحقیقات میدانی هم در رابطه با نقش شان داشتند؟
کار چندماهه داشتیم. سارا بهرامی و شادی کرمرودی به همراه آقای علی صلاحی بازیگردان به کمپها میرفتند. خود بازیگران هم تحقیقات بیرونی داشتند. ضمن اینکه هردوی آنها سعی کردند لاغر کنند.
گریم بر عهده خانم شما بود؛ فاطمه کمالی.
هم ایشان و هم خانم زهرا کمالی خواهرخانمم. در گریم ما کارهای چندمرحلهای اساسی داشتیم از کار روی دندانها و دندانپزشکی بگیرید تا بخشهای مربوط به فرم صورت و مو... درهرصورت نقش معتاد با سختیهای زیادی همراه است.
سوالی که دوست داشتم اینجا بپرسم مهناز افشار به لحاظ سابقهای که در بازیگری دارد تمایل نداشت نقش مهسا را بر عهده بگیرد؟
قطعا چنین نقشهایی برای بازیگران وسوسهبرانگیز است.
هنگام نگارش فیلمنامه به چه کسانی فکر میکردید؟
راستش معدود فیلمنامههایی بود که ما به کسی فکر نمیکردیم. وقتی فیلمنامه کامل شد من با آدمهای مختلف برای نقشها مشورت کردم. اما به خاطر اینکه ما دو مقطع پیشتولید داشتیم سارا بهرامی در ابتدا انتخاب شد. ما تجربه سریال پردهنشین را باهم داشتیم. مهناز در پیشتولید اولیه درگیر کار بود اما وقتی دوباره شروع به کارکردیم خوشبختانه مهناز افشار به ما ملحق شد جلسهای باهم برگزار کردیم و درآن جلسه مهناز دغدغههای اجتماعی خود را با ما در میان گذاشت و به نظر من خانم افشار با هوشمندی بالا نقش نیلوفر را انتخاب کرد و بسیار هم توانمند ظاهر شد.
بهروز شعیبی با وجود اینکه ساختار و فرم در کارهایش بهخوبی دیده میشود اما در زمره کارگردانان فرم گرا قرار نمیگیرد.
چون به سود خودم در ساخت فیلم فکر نمیکنم. نقشه راه برای خودم ترسیم نمیکنم. دغدغهها و فضایی که در آن قرارمی گیرم و قصهای که انتخاب میکنم برایم مهم است. خیلی استراتژیک فکر و عمل نمیکنم. سعی میکنم به الزامات سینما و مخاطبان توجه داشته باشم.
شما در مقطعی با رخشان بنی اعتماد همکاری داشتید و از طرفی الان با محمود رضوی همکاری میکنید؛ نگران بعضی صحبتها نیستید ؟
اشکال ندارد بگویند. تمام صحبتها را میشنوم. اما معتقدم سینما خانواده است که درصورتیکه بخواهیم تقسیمبندی کنیم چیزی از بدنه آن باقی نمیماند. معتقدم در مراحل مختلف نباید خودمان را قضاوت کنیم. به خانم بنی اعتماد ارادت دارم و از راهنمایی ایشان استفاده میکنم. خانم بنیاعتماد از کارگردانانی هستند که هیچوقت در سینما بیکار نیست و ایشان الگوی خوبی برای من هستند. من یک فیلم با ایشان که در سمت تهیهکننده بودند کارکردم ولی خیلی تحت تاثیر ایشان هستم. اما از طرف دیگر وقتی تهیهکننده حرفهای وجود دارد مثل آقای رضوی چرا با او کار نکنم. به همین جهت نگران قضاوتها نیستم معتقدم همه در سینمایی کار میکنیم که ممکن است در هر کاری دوباره کنار هم قرار بگیریم. نگران این حرفها نیستم فقط تلاش میکنم دروغ نگویم و کسی را از خودم ناراحت نکنم.
روزنامه اعتماد
http://www.javanannews.ir/fa/News/38823/کارگردان-«دارکوب»--در-فیلمسازی-به-سود-خودم-فکر-نمیکنم