آریا جوان
برنامه ريزي براي موفقيت
يکشنبه 20 فروردين 1396 - 3:00:21 PM
بيتوته

چندي پيش يکي از دوستانم مي گفت کاش زندگي دکمه ي بازگشت داشت، اين سخن من را برد به عمق انديشه که چرا انسان ها از آنچه انجام داده اند راضي نيستند.

شکستي عهد يا هستي بر آن پيمان، نمي دانم!

عيد هم با تمام شيريني ها و آجيل هايش تمام شد. شايد خيلي از ما با خود عهد کرده بوديم که فلان کار خوب را از آغاز سال جديد شروع کنيم و يا اين کار بد را در سال جديد متوقف کنيم. چند صباحي هم توفيق حاصل شد و توانستيم به عهد خود پاي بند باشيم اما بعد از يک يا دو روز بر طريق مالوف رفته و عهد خود را شکستيم.

خب، اين عادت خيلي از ماست: آغاز مي کنيم بدون پايان. شروع مي کنيم بدون انتها. تصميم مانند مار آبي ست، گرفتنش ممکن است آسان باشد اما نگه داشتنش به مراتب دشوار تر. وقتي تصميمي مي گيريد يک قدم جلو تر از آناني هستيد که اين تصميم را ندارند، اما فراموش نکنيد تنها يک قدم در راه بسيار طولاني. به عبارت زيبا تر تصميم اگر يک قدم باشد اجرايش هزاران قدم و در هر قدم دشواري و سختي نهفته.

نا اميدي گناهي نابخشودني

بنا بر آنچه گفته شد راه دراز است و صعب. اما نبايد نا اميد شد. حضرتش فرمود اَتزعَمُ اَنَّـکَ جِـرمٌ صَغير  ‌وَفِيـکَ انطَوَي العَـالَمُ الاَکبَرُ، دل هر ذره را که بشکافي//آفتابيش در ميان بيني. اگر همه ي عالم نيز بر آن باشند که تو را از تصميمت منصرف کنند و تو مردانه بر آن راه باشي، هرگز نخواهند توانست ذره اي خلل در عزم استوار تو به وجود آورند.

دل هر ذره را که بشکافي//آفتابيش در ميان بيني

راه چيست؟

شايد اين نوروز با ماشين شخصي خود سفر رفته باشيد. به جاده دقت کرده ايد؟ پر است از علائم راهنمايي. تا فلان شهر اين مقدار مانده، خروجي چند متر مانده، جاده ي انحرافي، پارکينگ و قص علي هذا. شما تصميم گرفته ايد که سفري داشته باشيد به مشهد. ماشين خود را کنترل مي نماييد و اگر نيازي به تعميرات داشته باشد، انجام مي دهيد. مسير را انخاب نموده، پاي در راه مي گذاريد و به سمت مشهد راه را آغاز مي کنيد. اگر شما به هر مکان زيبايي که مي رسيد اتراق کنيد و ساعتي به تفرج بگذرانيد تا آخر عيد هنوز به مشهد نرسيده ايد.

کاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش//کي روي؟ ره ز که پرسي؟ چون روي؟ چون باشي؟

شما هدف را فراموش نمي کنيد: مشهد! حالا اگر هزاران جاده ي انحرافي و تفرجگاه و پارکينگ سر راه شما باشد. از طرفي، گاهي خسته شده و نياز به تجديد قوا داريد، در استراحت گاهي توقف مي نماييد و براي خود قرار مي گذاريد که تا چند دقيقه ي ديگر راه را آغاز نماييد.

بگذاريد در يک جمله خلاصه عرض کنم: شما براي سفر برنامه داريد.

مثالي آشنا

از اطاله ي اين همه سخن مقصود رساندن ضرورت برنامه ريزي براي هدف بود. بگذاريد مثالي آشنا برايتان بياورم: حتما يا ما يا يکي از خويشان ما در حال گرفتن رژيم غذايي ست. روز ها سختي مي گذرد و شب ها به روياي خوراکي هايي رنگارنگ. اما چرا لاغر نمي شود؟ شايد او براي خود هدف ندارد، شايد هم (و مهم تر) برنامه ريزي ندارد. يعني اگر توانست 3 کيلوگرم لاغر شود رژيم ا به مدت يک هفته رها مي نمايد و اگر چاق تر نشود حتما به وزن اوليه ي خود بر مي گردد.

البته فرد در رژيم هم گاهي نياز به استراحت دارد. تخت گاز رفتن سبب شکسته شدن زود هنگام هدف مي شود. اما فراموش نکنيد استراحت نيز برنامه مي خواهد.

سخن آخر: برنامه ريزي.

برنامه ريزي باعث مي شود شما بدانيد کجاييد و به کجا مي خواهيد برويد. برنامه ريزي سبب مي شود اشتباهات شما به حد اقل برسد و با خود نگوييد اي کاش زندگي دکمه ي بازگشت داشت. همچنين اگر برنامه ريزي داشته باشيد مي توانيد در غالب منطقي و به دور از احساسات منفي از اشتباهاتتان درس بگيريد.


http://www.javanannews.ir/fa/News/4067/برنامه-ريزي-براي-موفقيت
بستن   چاپ