جوانان نيوز- صندوقهاي پوشش سرمايهاي مهاجم (activist hedge funds)، که سهام شرکتها
را ميخرند و براي ايجاد تغيير لابيگري ميکنند. ماه پيش کلائوس کلينفلد
(Klaus Kleinfeld) رئيس شرکت صنعتي آرکونيک (Arconic) مغلوب يک تلاش
«سکتهدهي مهاجمان» شد.
او
نامهاي محرمانه به پائول سينگر، رئيس صندوق مديريت اليوت فرستاد که تلاش
ميکرد او را برکنار کند. به نظر ميرسيد ارجاعات مرموز آن نامه به طرفهاي
شرکتکننده در جام جهاني فوتبال سال 2006 در آلمان و به آرايش موي سر با
پر پرندگان تهديدي به افشاي جزئيات زندگي خصوصي آقاي سينگر باشد. زماني که
هيات مديره از آن نامه باخبر شد آقاي کلينفلد، که بيش از يک دهه شرکتهاي
بزرگ بورسي از جمله زيمنس و آلکوآ را اداره ميکرد، مجبور به استعفا شد.
روسا
احساس ميکنند صندوقهاي مهاجم به آرامي به آنها نزديک ميشوند. هماکنون
صندوق اليوت با آکزو نوبل (Akzo Nobel)، شرکت مواد شيميايي هلندي درافتاده
است که براي مقاومت در برابر تمليک از سوي PPG، رقيب آمريکايي خود، قرصهاي
سمي ميفروشد. طبق گزارش شرکت تحقيقاتي Activist Insight، از سال 2010، به
طور ميانگين، هشت درصد شرکتها در شاخص 500 S&P هر سال با چنين
حملهاي مواجه شدهاند. اين صندوقهاي مهاجم روزگاري پسران بد بازارهاي
سرمايه بودند، اما اکنون باهوشترند و نميتوان آنها را ناديده گرفت.
دنيل
لوئب (Daniel Loeb) از صندوق 16 ميليارددلاري ثردپوينت را در نظر بگيريد
که در بيست و هفتم آوريل خواستار تجزيه شرکت صنعتي Honeywell شد. در دهه 90
و دهه اول قرن 21، او با نام «آقاي صورتي» در چترومهاي اينترنتي پيام
ميگذاشت. او در يکي از «نامههاي تخريب گروهي» خود به روسا توصيه کرد تا
دستهجمعي بازنشسته شوند و «با همقطاران سوسياليست خود دوستانه گپ بزنند».
اکنون آقاي لوئب کار خود را به شيوهاي پيچيدهتر و پس از تحليل مفصل
شرکتها انجام ميدهد.
مديران
عامل به جاي عصباني شدن بايد تسويه حساب کنند. بخش شومپيتر در نشريه
اکونوميست تمريني براي مقابله با صندوقهاي مهاجم ترتيب داده است که چهار
عنصر دارد: شناخت دشمن؛ آمادهسازي براي حمله؛ خاموش کردن آنها با صداقت؛ و
سازش در صورت ناچاري. با شناخت صندوقهايي شروع کنيد که نقش مفيدي بازي
ميکنند. با جريان پول به سمت صندوقهاي شاخص کمهزينه، کار بازرسي شرکتها
به چندين ابزار تخصصي محول ميشود. اينها شرکتها را تحليل ميکنند و در
جستوجوي جلب پشتيباني پول «تنبل» برميآيند. يک صندوق کوچک با داشتن يک
ايده خوب ميتواند با جلب پشتيباني هياتمديره يک شرکت بزرگ را از دور خارج
کند.
صندوقهاي مهاجم نيز ضعفهايي دارند. روساي آنها اغلب مايوس و
بيقرار هستند. بايد نفوذ آنها در مديريت شرکتهاي بزرگ مشهود باشد تا
بتوانند سرمايهگذاران خود را تحت تاثير قرار دهند. آنها تصور ميکنند
نگرشهاي استراتژيک برتر دارند که در برگههاي سفيد بزرگ بيان شدهاند. اما
پيشنهادات آنها اغلب خواستههايي پيش پاافتاده براي بازخريد سهام است، که
ارزش پايه شرکت را تغيير نميدهد.
آمادگي براي مقابله با حمله يک
مهاجم امري ضروري است. اين امر به به معناي مديريت درست شرکت و همچنين
نزديکتر شدن به ساير سهامداران است. حتي شرکتهايي نيز که تحت هيچ تهديد
آشکاري نيستند اين کار را انجام ميدهند. مثلاً، در سال 2016 و اوايل 2017
اعضاي هيات مديره بانک آمريکا با سرمايهگذاراني که 29 درصد پايه سهام بانک
را تشکيل ميدهند جلسه حضوري يا تلفني ترتيب دادند.
زماني که مهاجم
حرکت خود را انجام ميدهد، مديران عامل بايد وانمود کنند آنها را جدي
گرفتهاند. جنرالموتورز به تازگي کلاسهايي را برگزار کرده است که
ميآموزند چگونه ميتوان صبورانه پيشنهادات غلط را خنثي کرد. در يک نمونه،
ديويد اينبورن از شرکت گرينلايت کپيتال ميخواهد سهمي جديد با سود تقسيمي
بالا تعريف کند. مديريت ارشد جنرالموتورز دهها بار با او صحبت کرد، و
هيات مديرهاش پيش از رد کردن پيشنهاد در بيست و هشتم مارس، سه مرتبه
درباره آن بحث کرد. حتي قدرتمندترين روسا نيز درگير هستند. در نمونهاي
ديگر در سال 2013 تيم کوک، مديرعامل اپل، دعوت ناهار با کارل ايکان،
مهاجمي تندخو را که در دهه 80 نام خود را بر سر زبانها انداخت پذيرفت.
آقاي ايکان از سر لطف گفت «ما مشترکاتي داريم، ما جهان تکنولوژي را
ميشناسيم». اپل درخواست وي را براي بازخريد 50 ميليارددلاري سهام ناديده
گرفت.
اما
زماني که تاحدي حق با صندوق مهاجم است، بايد آن را به رسميت شناخت. شرکت
بياچپي بيليتون (BHP Billiton)، غول استخراج معدن، با انتقادي سهجانبه
از سوي اليوت روبهرو است. و در 12 آوريل دو مورد از درخواستهايش، يعني
درخواست تغيير ثبت بورسي دوگانه در سيدني و لندن و درخواست معمول براي
بازخريد سهام را به درستي رد کرد. اما ممکن است در مورد درخواست سوم، يعني
کسب استقلال براي کسب و کار در انرژي شيل منعطفتر باشد چرا که صندوق اليوت
همکاري کمي با اين گروه دارد، بياچپي بيليتون توانست با نشان دادن ذهن
باز تلخي حمله را از بين ببرد.
اگر انتقاد فرد آشوبگر کاملاً درست
باشد، مديرعامل بايد سازش کند. در حالت ايدهآل اين کار به معناي
تملقگويي از فرد مهاجم و در عينحال ندادن نفوذ زياد به اوست. زماني که
دوپونت (DuPont) در سال 2015 با ادغام با Dow Chemical موافقت کرد، اطلاعيه
اوليهاي را به نلسون پلتز مدير صندوق مهاجم تريان (Trian) فرستاد، و نظر
موافق وي را به دست آورد. در 22 مارس جنرالالکتريک که براي افزايش سود
تقلا ميکند گفت پس از گفتوگو با تريان براي کاهش هزينهها اهداف جديدي را
تعيين و طرح پاداش رئيس خود، جف ايملت را بهينهسازي کرد.
سازش
نهايي دادن جايگاهي در هيات مديره به فرد مهاجم در ازاي سکوت اوست.
نميتوان به مهاجمان بزرگي در اندازه والاستريت اجازه داد به همکاري
شرکتهاي خودي آسيب بزنند. مثلاً آقاي ايکان، به عنوان مدير شرکت
بلاکباستر در فاصله سالهاي 2010-2005، توافق درباره پاداش مديرعامل را
نپذيرفت. او در اواخر شب تماسهاي تلفني پرخاشگرانه و تهديدآميز دريافت
ميکرد. در يک نمونه ديگر، زماني که آقاي لوئب در سالهاي 2013-2012 مدير
ياهو بود با مدير اجرايي خود ماريسا مِي يِر درگير شد. اينکار هيچ کمکي به
شرکت نکرد. رويکرد بهتر آن است که به مهاجم اجازه دهيم مديران مستقلي را
منصوب کند که قرار است نماينده تمام سهامداران باشند نه اينکه صرفاً برنامه
کار خود را پيش ببرند.
سوختن و ساختن
پيوستن
به اين تمرين مانع بروز تمام مشکلات نميشود. آقاي کلينفِلد اشتباهاتي
مرتکب شد، مثلاً هرگز با آقاي سينگر ملاقات نکرد. اما در سال 2016 شرکت او
سه مدير مستقل را با تاييد اليوت منصوب کرد ولي نتوانست مانع ازسرگيري
حملات صندوق پوشش سرمايه شود. نتيجه نهايي آن شد که شرکت آقاي کلينفلد تا
مدتي طولاني عملکردي ضعيف داشت.
عکس قضيه نيز درست است. شرکتهاي
داراي مديريت خوب بايد بتوانند از خودشان دفاع کنند؛ آنها حتي از عصر جديد
تهاجم نفع ميبرند، که ملزم ميکند مديران تمام استراتژيهاي خود را تعريف
کنند، هيات مديره براي واکنش سريع آماده باشد و بنگاهها به تمام
سهامدارانشان نزديک بمانند. هزينه اصلي اين است که مهاجم ميتواند ساعتهاي
زيادي از زمان مديرعامل را بگيرد. اما هنوز هم بهتر از اين است که کنترل
خود و در نهايت شغل خود را به خاطر يک لحظه عصبانيت از دست بدهد.