جوانان نيوز- وقتي ميخواهيد به نزديکهاي قله اين زندگي پر فراز و نشيب برسيد، دلتان
ميخواهد با شور و اشتياق برسيد يا با زانوهايي خسته از پشيماني؟ در طول
مسير با کمک دوستان و خانواده از طوفانها، چالههاي عميق و خطرات زيادي
عبور کردهايد و الان تقريباً نزديک به انتهاي مسير هستيد. همه زندگيتان
شما را به سمت اين لحظه کشانيده است و يک چيز مشخص است: اين صعود نهايي را
همه بايد به تنهايي انجام دهيم.
چه فکرهايي از ذهنتان خواهد گذشت؟
شما با سوالات سختي روبهرو خواهيد شد: سوالاتي مثل: آيا به اندازه کافي
فعاليت کردم؟ به اندازه کافي عاشق شدم؟ به اندازه کافي خوشحال بودم؟
ممکن
است اين سوالات را پشت گوش بيندازيد و تصور کنيد فرداهاي ديگر به آنها
پاسخ ميدهيد ولي يادتان باشد، فردا ممکن است هيچوقت نرسد!
کاري که امروز ميتوانيد بکنيد اين است. بگذاريد به آن بيمهنامهاي براي شادي فردا بگوييم.
1. سلامت و تندرستيتان را اولويت همه مسائل قرار دهيد.
از
قديم گفتهاند اگر سلامتي نباشد، انگار هيچ چيز نيست. بدن شما خانه روحتان
است. ورزش کنيد، سالم غذا بخوريد و به اندازه کافي استراحت کنيد. از
بدنتان مراقبت کنيد تا فرصت يک زندگي طولاني و کامل را داشته باشيد.
2. براي انجام کارهايي که دوست داريد وقت بگذاريد.
شايد
به نظرتان کليشه بيايد، ولي کمتر کار کنيد و بيشتر تفريح کنيد. هيچوقت از
رفتن به يک مسافرت، انجام يک سرگرمي جديد يا گذراندن يک روز کنار کساني که
دوستشان داريد پشيمان نخواهيد شد. ولي ممکن است از نرفتن به يک کلاس هنري،
نخواندن يک کتاب يا نخريدن يک چيز پشيمان شويد. شرکتکننده زندگي خود
باشيد.
3. دست از جدي گرفتن زندگي برداريد.
چرا زندگي را اينقدر جدي ميگيريد؟ واقعاً چرا؟ سعي کنيد در همه مسائل زندگي جايي براي شوخ طبعي و خنديدن پيدا کنيد و زياد بخنديد.
4. هميشه حرفي که بايد بزنيد را به زبان آوريد.
اگر
کسي را دوست داريد، به او بگوييد. اگر کسي ناراحتتان کرده است، به او
بگوييد. اگر براي ابراز احساساتتان مشکل داريد، نامه بنويسيد. مطمئن شويد
که اطرافيانتان از احساستان باخبر باشند.
5. ذهنتان را به سوي فرصتها باز کنيد.
اگر
وقتي داخل انباري خانه را نگاه ميکنيد، يک سايه تيره شبيه به مار ببينيد،
واکنشتان احتمالاً پريدن از روي ترس خواهد بود ولي بعداً وقتي دقيقتر
نگاه کنيد و ببينيد که آن سايه فقط يک شلنگ بوده است، از اينکه گول
بازيهاي ذهنتان را خوريد احساس احمق بودن خواهد کرد. سعي نکنيد با
تجسمهاي فريبکارانه کنترل شويد.
نگرشتان را تغيير دهيد و ذهنتان را
به سوي دنياي جديدي از فرصتهاي هيجانانگيز و رضايتبخش باز کنيد. با
چشماني تازه به زندگيتان نگاه کنيد و خواهيد ديد که روابطتان چقدر بهتر
شده، چقدر هيجان بيشتر و ناراحتي و تلخي و عصبانيتهاي کمتري خواهيد داشت.
6. راه خودتان را دنبال کنيد – زندگي حقيقي خودتان را داشته باشيد.
خودتان
را با ديگران مقايسه نکنيد و به دنبال کمال هم نباشيد. زندگي ميهماني
بالماسکه نيست. نقابتان را برداريد و خودتان باشيد. اگر ديگران از آن
خوششان نميآيد، شايد وقتش رسيده که ميهماني جديدي را پيدا کنيد. هر طور
ديگري بودن به جز خودتان بودن شما را تنها، افسرده و نااميد خواهد کرد. طبق
انتظارات ديگران زندگي نکنيد.
7. دست از زندگي کردن در گذشته برداريد.
همين
الان پشيمانيها و حسرتهاي گذشته را دور بريزيد. گذشته رفته است، فکر
کردن به آن و اتفاقاتي که ميتوانست در آن بيفتد فقط لذت زمان حال را از
شما ميگيرد.
گذشته چيزي جز يک خاطره نيست، فقط يک داستان ذهني است و
ميتواند تغيير کند. چرا داستان زندگي گذشتهتان را طوري که زمان حالتان
را تقويت کند تعريف نکنيد؟
8. چيزهايي که قدرت تغيير آنها را نداريد بپذيريد.
«اگر
مشکلي قابل حل است، اگر موقعيتي طوري است که ميتوانيد کاري براي آن انجام
دهيد، پس نيازي به نگراني نيست. ولي اگر قابلحل نيست، نگران بودن کمکي
نميکند.» – دالاي لاما (Dalai lama)
وقتي با واقعيت ميجنگيد، در
جنگ اگرها و انکارها خودتان را زخمي ميکنيد. اگر واقعيتتان اين بوده که
بايد با فرد ديگري ازدواج ميکردهايد، چيزي را ميگفتيد که بايد ميگفتيد،
يا با بيمارياي دست و پنجه نرم ميکنيد، واقعيت اين است که هيچکدام از
اينها را نميتوانيد تغيير دهيد. فکر کردن يا نگران بودن نسبت به آن فقط
زمان حال و لذتهاي آن را از شما ميدزدد.
کاري که ميتوانيد بکنيد
اين است که زندگيتان را دوباره ارزيابي کرده و قدمهاي لازم براي تغييرات
درست و مناسب را برداريد. از غريزهتان پيروي کنيد، دلتان به شما خواهد گفت
از کدام راه بايد برويد. چه درمورد رابطهتان باشد يا کارتان يا هر چيز
ديگر.
«اگر اينطور ميشد»، «بايد اينطور ميشد» و «چرا من»ها را از داستان زندگيتان بيرون بياوريد و پيش رويد.
همين الان پشيمانيها و حسرتهاي گذشته را دور بريزيد
9. زندگي کردن هوشمندانه را تمرين کنيد.
زندگي
کردن هوشمندانه زمان را برايتان کند خواهد کرد. زمان حال را برايتان تقويت
کرده و روزهاي کسلکنندهتان را سرشار از لذت خواهد کرد.
ده سال
ديگر ممکن است فکر کنيد، زندگيام به کجا رسيده است؟ وقتي هوشمندانه زندگي
ميکنيم، خودمان را در لحظه غرق ميکنيم. اگر اين سبک زندگي کردن را تمرين
نکنيد، اين لحظههاي گرانقيمت را با فکر کردنهاي مداوم از بين خواهيد
برد. بين اتفاقات مهم زندگي استراحت کنيد و وقفه بيندازيد. اين وقفه زندگي
واقعي شما هستند.
«هوشمندانه زندگي کردن يعني با هدف، در زمان حال و بيقضاوت زندگي کنيد.» – جون کابات-زين (Jon Kabat-Zinn)
10. دست از تعقيب پول، شهرت و داراييها برداريد.
همه
ما تشنه ثروت، پرستيژ، شهرت و محبوبيت هستيم. ما به دنبالي چيزهاي مادي و
آدمهاي زيبا هستيم. به اشتباه تصور ميکنيم که شادي و خوشبختي زماني که به
اين اهداف برسيم به سراغمان خواهند آمد. به جاي لذت بردن از زندگيهايمان
در جستجوي مداوم چيزي به جز آنچه که الان داريم هستيم.
در پايان
زندگي، اتومبيل گرانقيمتتان چيزي نخواهد بود که در ذهنتان ميدرخشد.
احتمالاً براي خاطره دوستان وفاداري که داشتهايد لبخند ميزنيد. از جستجوي
داراييهاي مادي دست برداريد، هيچ خوشبختي واقعي در آنها وجود ندارد، فقط
جستجويي بيپايان است.
11. قدرشناسي را تمرين کنيد.
«قدرشناسي
قفل کمال در زندگي را برايتان باز ميکند. آنچه که داريم را به کافي و
بيشتر از آن تبديل ميکند. انکار را به پذيرش، هرجومرج را به نظم،
سردرگمي را به وضوح تبديل ميکند. يک غذا را به جشن، يک خانه را به آشيانه
امن و يک غريبه را به دوست تبديل ميکند.» – ملودي بيتي (Melody Beattie)
قدرشناسي سلامت، شادي، معنويت، روابط و اعتمادبهنفس شما را تقويت کرده و به زندگيتان معني ميدهد.
حتي
اگر زندگيتان عالي نباشد، باز هم چيزهايي براي قدرداني و شکرگزاري وجود
دارد. پس هر روز براي لبخند زدن، خنديدن و تشکر کردن از لذتهاي بزرگ و
کوچکي که در زندگيتان هست وقت بگذاريد.
12. عشق بورزيد.
قطعهاي از مارتا بک (Martha Beck) وجود دارد که تاثير شگرفي بر زندگي من داشته است. او پشيماني را به زيبايي توصيف ميکند:
«مهمترين
درس پشيماني، درسي که کمکتان ميکند آيندهاي رضايتبخش و غني داشته
باشيد، اين است: هربار که زندگي شما را به يک چهارراه ميرساند، از
کوچکترين آنها تا بزرگترينشان، به سمت عشق برويد که از ترس دور نيست.
درمورد هر انتخاب اينطور فکر کنيد، «چه چيز من را به هيجان ميآورد و
خوشحالم ميکند؟» نه اينطور، «چه چيز ترس من را از اتفاقات، آدمها و چيزها
دور ميکند؟»»
به همه منابع عشق در زندگيتان توجه کنيد و خواهيد ديد که چقدر زيباييهاي اطرافتان بيشتر و بيشتر خواهد شد.
خوب بگذاريد خلاصه کنيم: ليستي کوتاه از کارهايي که بايد انجام دهيم تا بعداً پشيمان نشويم:
– مراقبت کردن از سلامتيمان
– وقت گذاشتن براي انجام کارهايي که دوست داريم، کمتر کار کنيم، بيشتر بخنديم و بيشتر بازي کنيم.
– چيزي که بايد بگوييم را بگوييم
– تمرکز حواس را تمرين کنيم.
– ديدگاهمان را عوض کنيم.
– گذشته را فراموش کنيم.
– چيزهايي که نميتوانيم تغييرشان دهيم را قبول کنيم.
– فکر نکنيم خوشحالي چيزي متعلق به فرداست.
– بيش از حد به دنبال پول و ثروت مادي نباشيم.
– حقيقي زندگي کنيم.
– ماسک روي صورتمان را برداريم.
– از غريزهمان پيروي کنيم.
– تصميماتمان را براساس ترس نگيريم.
– عشق بورزيم، دوست داشته باشيم، عشق بورزيم.
هيچ
ضمانتي وجود ندارد که تصميم بدي در زندگيتان نگيريد ولي وقتي با اين
ابزارها در ذهنتان زندگي کنيد، روزهايتان طبيعتاً معنادارتر خواهند شد.
چشمان هوشمندتان سرشار از ماجرا و داستان خواهند شد: ماجراجوييهايي که
ممکن است کامل نباشند ولي حداقل توام با پشيماني نخواهند بود.
http://www.javanannews.ir/fa/News/4476/کارهايي-که-اگر-انجام-ندهيد-حتما-پشيمان-خواهيد-شد