آریا
جوان - غزل شماره 92 حافظ از عشقی بزرگ و بیمحابا سخن میگوید. حافظ در برابر راه رفتن یار جان خود را فدا میکند و حتی در برابر تقاضای او برای فدا کردن جان، قد بلند و چشم شهلایش جانفشانی میکند. حافظ در انتها اشاره میکند که خودش میداند در خلوت وصال یار جایگاهی ندارد اما با این وجود با کمال میل خود را فدای همه وجود یار میکند.
سرویس فرهنگ و هنر
میر من خوش میروی کاندر سر و پا میرمت
خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست
خوش تقاضا میکنی پیش تقاضا میرمت
عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقی کجاست
گو که بخرامد که پیش سروبالا میرمت
آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای او
گو نگاهی کن که پیش چشم شهلا میرمت
گفتهای لعل لبم هم درد بخشد هم دوا
گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت
خوش خرامان میروی چشم بد از روی تو دور
دارم اندر سر خیال آن که در پا میرمت
گر چه جای حافظ اندر خلوت وصل تو نیست
ای همه جای تو خوش پیش همه جا میرمت
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
تعبیر فال حافظ شما
در زندگیات تغییرات عظیمی را به وجود میآوری که این تغییرات هم مادی است و هم معنوی. به زودی از جایی به جایی نقل مکان خواهی کرد. جابجایی سخت است ولی نتیجه آن آسایش توست.
افکار و آرزوهایی را که در سر داری عملی کن که از این زمان به بعد همه چیز خوش خواهد شد.
مال و ثروتی بدست میآوری ولی در عین حال کسی را هم از دست خواهی داد چرا که در انجام نذرهایت کوتاهی کردهای.
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
شاهد فال:
غزل شماره 93 - چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت
http://www.javanannews.ir/fa/News/64996/غزل-شماره-92-حافظ--میر-من-خوش-میروی-کاندر-سر-و-پا-میرمت