آریا
جوان - غزل شماره 88 حافظ مربوط به دوره متواری بودن شاه شجاع به منظور تجدید قوا و حمله به شیراز است و در زمان تسلط شاه محمود به شیراز گفته شده است. حافظ اندوه خودش در دوری از ممدوح را همانند دوری یعقوب در فراق یوسف میداند. آن هول و ولا که در روز قیامت پیش میآید و واعظ مردم را از آن میترساند، همانند سختی روزگار هجران است.
سرویس فرهنگ و هنر
شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتیست که از روزگار هجران گفت
نشان یار سفرکرده از که پرسم باز
که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت
فغان که آن مه نامهربان مهرگسل
به ترک صحبت یاران خود چه آسان گفت
من و مقام رضا بعد از این و شکر رقیب
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت
غم کهن به می سالخورده دفع کنید
که تخم خوشدلی این است پیر دهقان گفت
گره به باد مزن گر چه بر مراد رود
که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت
به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو
تو را که گفت که این زال ترک دستان گفت
مزن ز چون و چرا دم که بنده مقبل
قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت
که گفت حافظ از اندیشه تو آمد باز
من این نگفتهام آن کس که گفت بهتان گفت
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
تعبیر فال حافظ شما
درد فراق یاری را تحمل میکنی که باید تقدیر و رضای خدا را بپذیری. تهمتی به تو زده شده که از جانب دشمنانت است. شک نکن که نتیجه کارهای خوبت را جای دیگر خواهی گرفت.
هرگاه حرفی میزنی براساس منطق و اصول علمی بزن تا مبادا رقیبانت علیه خودت از آنها استفاده کنند. اگر خوبی بکاری، خوبی درو خواهی کرد؛ این از اصول اساسی زندگی است.
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
شاهد فال:
غزل شماره 89 - یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
http://www.javanannews.ir/fa/News/65000/غزل-شماره-88-حافظ--شنیدهام-سخنی-خوش-که-پیر-کنعان-گفت