بزرگنمايي:
دوست و آشنا متوجه تغييرات رفتاري شما
شدهاند و خودتان احساس ميکنيد خلق و خويتان تغيير کرده است. با اين حال
برايتان دشوار است که منبع و دليل اين تغيير رفتار را بفهميد. افسردگي،
مشکلات کاري، استرس و نگرانيهاي روزمره و بيانگيزگي ميتوانند دليل اين
تغييرات روحي باشند.
اما ممکن است تغييرات روحي شما ناشي از يک مساله مهم ديگر نيز باشد؛ اينکه در رابطه با همسرتان دچار مشکل هستيد.
طبيعي است که بخاطر مسائل روزمره و رايجي
که رابطه شما را تحت تاثير قرار ميدهد هميشه در يک حال روحي ثابت و پايدار
قرار نداشته باشيد و گاهي خوشحال نباشيد. اما اگر تغييرات روحي شما شديد و
پايدار است و براي مدت طولاني نتوانيد احساس خود را بهبود بدهيد و بيش از
انداره احساس نارضايتي کنيد و در عين حال نتوانيد مشکلاتتان را حل کنيد به
احتمال زياد دليل ناراحتي، رنجش و نارضايتي شما از زندگي به رابطه
زناشوييتان برميگردد.به اين پرسشها پاسخ بدهيد تا درک دوبارهاي درباره
احساس نارضايتي خود پيدا کنيد. با پاسخ به اين پرسشها متوجه خواهيد شد
آيا دليل نارضايتي شما مربوط به رابطه است يا نه.
آيا بيشتر وقتها تنها هستيد؟
آيا شما و همسرتان زمان کافي براي باهم
بودن سپري ميکنيد؟ آيا به اندازه کافي اوقات مشترک داريد؟ اگر مشترکات شما
کم هستند، اغلب تنها هستيد و هر کسي در رابطه کار خودش را ميکند اين
مساله ميتواند باعث نارضايتي و احساس اندوه شود. اگر ترجيح ميدهيد
وقتتان را طور ديگري پر کنيد، در کنار آدمهاي ديگري باشيد و از تنهايي
خود بيشتر از معاشرتهاي دونفره لذت ميبريد اين نشان ميدهد چيزي در رابطه
شما مشکل دارد. به دنبال عاملي باشيد که باعث شده از ارتباط دونفره لذت
نبريد و زندگي خود را از ديگري جدا کنيد. دليل را پيدا کنيد و اگر
ميخواهيد مشکلتان واقعاً حل شود به فکر يافتن راه حلي براي آن باشيد.
آيا از معاشرت با هم لذت ميبريد؟
ممکن است شما با شريک زندگيتان وقت زيادي
را بگذرانيد. اما از اين معاشر لذت چنداني نبريد و يا فقط حضور فيزيکي
داشته باشيد بدون اينکه از لحاظ روحي و عاطفي خود را درگير رابطه کنيد.
ممکن است در رابطه قرار باشيد و کاري را صرفا براي رضايت ديگري انجام بدهيد
بدون اينکه خودتان هيچ نوع نياز روحي به آن داشته باشيد. مثلا با همسرتان
به يک مهماني برويد اما اين کار را صرفا بخاطر او انجام بدهيد. ممکن است با
او وارد گفتگو و مکالمه شويد اما اين کار را از روي اجبار يا وظيفه انجام
بدهيد. حتي شايد کارها و برنامههايي در ذهنتان داشته باشيد که احساس
ميکنيد نبايد آن را با همسرتان در ميان بگذاريد و يا فکرهايي داريد که
شخصا از آن لذت ميبريد اما اصلا برايتان دلپذير نيست که آنها را مطرح
کنيد. همين که کاري را بخاطر احساس تکليف يا وظيفه انجام بدهيد و از انجام
کارهاي دلپذير خودتان امتناع کنيد اين نشان ميدهد مشکلي در رابطه شما وجود
دارد.
آيا از رابطه جنسي لذت ميبريد؟
اگر رابطه جنسي باعث رضايت جنسي و
روحيتان نباشد، نميتوانيد انتظار داشته باشيد آدم خيلي خوشحالي باشيد.
صميميت و رضايت جنسي چيزي است که شما نميتوانيد در روابط ديگرتان جستجو
کنيد. اگر چنين رضايتي در رابطه نداريد و يا به اندازه کافي باعث
خوشحاليتان نميشود اين مساله روي احساس و عواطف شما فورا تاثير ميگذارد.
اثر اين نارضايتي دروني خيلي سريع نمايان ميشود. بدترين وضعيت زماني است
که حتي نتوانيد اين مساله را با شريک جنسي خود مطرح کنيد و يا با وجود طرح
موضوع او هيچ تلاشي براي بهبود رابطه انجام ندهد و اين را مساله خود شما
بداند و انتظار داشته باشد آن را به تنهايي حل کنيد.
صميميت و رضايت جنسي چيزي است که شما نميتوانيد در روابط ديگرتان جستجو کنيد
آيا از بحث و گفتگو گريزان هستيد؟
آيا از بحث و گفتگو يا اعلام مخالفت
هراسان هستيد چون نميخواهيد تنش و دعوايي ايجاد شود؟ اگر اينطور است شما
در رابطه با همسرتان خوشحال نيستيد و احساس امنيت نميکنيد. اجتناب از بيان
تعارضها به اين معناست که اختلافها هرگز حل و رفع نشوند و شما هرگز نسبت
به هيچ چيزي احساس رضايت کامل يا نسبي نداشته باشيد. امتناع از بيان
اختلافات و تعارضها يعني شما و همسرتان نميخواهيد مشکلي را حل کنيد. به
اين پرسش پاسخ بدهيد که چرا نميخواهيد مشکلي را مطرح کنيد و از چه چيزي
ميترسيد؟ سپس به دلايل ترستان بپردازيد و مساله را عميقتر بررسي کنيد در
غير اينصورت طبيعي است که خوشحال نباشيد و احساس خوبي نداشته باشيد.
آيا به دنبال فرد ديگري هستيد؟
آيا احساسات، افکار و خواستههايتان را با
فرد ديگري در ميان ميگذاريد؟ اگر ترجيح ميدهيد درباره احساسات،
نگرانيها و شاديهايتان با فرد ديگري حرف بزنيد و بيان آنها براي همسرتان
کار سادهاي نيست اين به معناي آن است که چيزي در رابطه شما مشکل دارد در
واقع به همين دليل است که به دنبال کسي براي همدلي و همراهي هستيد. اين فرد
ميتواند مادر، دوست يا همکارتان باشد.
اينکه بيشتر وقتتان را با ديگران
ميگذرانيد و کساني هستند که ميتوانند بهتر از شريک زندگيتان با شما
همدلي و همراهي کنند يک زنگ خطر براي رابطه شماست.
آيا تنهايي را ترجيح ميدهيد؟
آيا هميشه به دنبال خلوت خودتان هستيد؟
اگر خلوت تنهايي خودتان برايتان جذابتر از زماني است که با شريک زندگيتان
سپري ميکنيد بايد به دنبال دليل آن باشيد. اشتباه نکنيد. حفظ حريم خصوصي
يک اصل اساسي در يک رابطه سالم است. اما رفتن به انزوا و گسترده کردن اين
حريم خصوصي معناي رابطه را از بين ميبرد. از خودتان بپرسيد که چه چيزي
باعث ميشود تنهايي را به معاشرت ترجيح بدهيد؟
آيا خود را با ديگران مقايسه ميکنيد؟
آيا دائما زندگي زناشوييتان را با ديگران
مقايسه ميکنيد؟ آيا احساس ميکنيد در مقايسه با ديگران شما بازنده هستيد؟
آيا احساس ميکنيد ديگران بهتر و موفقتر هستند و در مقايسه با ديگران
رابطه شما ضعيف، ناکافي و ناموفق است؟ چه چيزي باعث ميشود که در اين
مقايسه شما بازنده رابطه باشيد؟ آيا مقايسه شما رويکرد درستي دارد؟ آيا
آنچه از ديگران ميبينيد مبتني بر واقعيت است؟ آيا ديگران باعث افسردگي و
نگراني تان ميشوند؟ واقعيتها را ارزيابي کنيد و اگر ربطي ميان اين نوع
مقايسهها با احساس نارضايتي خود پيدا ميکنيد به راهحلهاي جايگزين فکر
کنيد. شايد لازم باشد چيزهايي را تغيير بدهيد؛ چه در شيوه مقايسه خود با
ديگران و چه در رابطه.
آيا هميشه شکايت ميکنيد؟
آيا هميشه از همسرتان، اخلاق، عادتها و
سبک زندگي اش ايراد ميگيريد؟ آيا رفتارهاي همسرتان را آزاردهنده
ميدانيد؟ چه چيزهايي آزاردهنده هستند؟ آيا ممکن است بين احساس نارضايتي
شما و رفتار همسرتان ربطي وجود داشته باشد؟ چه ميتوانيد براي بهبود اين
رابطه بکنيد؟
پيشنهاد
ـ اگر پاسخهاي شما به اين پرسشها مثبت
است بهتر است براي تغيير کلي وضعيت خود ابتدا به يک مشاور يا روانشناس
مراجعه کنيد و مسائل و کشمکشهاي خود را با او در ميان بگذاريد.
در بسياري از موارد با ايجاد چند تغيير
مثبت ميتوانيد همه چيز را بهبود بدهيد. رها کردن مسائل به حال خود باعث
افزايش نارضايتيهاي درونيتان ميشود. زندگيتان را تغيير بدهيد تا شاد
باشيد و از آنچه در اختيار داريد بهره بيشتري ببريد.