بزرگنمايي:
شکست «درد» دارد. دستکم تجربهي
آزاردهندهاي است؛ چيزي که بسياري از ما تمام تلاشمان را ميکنيم تا با آن
روبهرو نشويم. گاهي تأثيرات يک شکست ميتواند تا مدتهاي طولاني باقي
بماند و در ذهن ما، رد پايش را به جا بگذارد و يک مانع ذهني ايجاد کند که
باعث شود در سالهاي بعدي زندگي، به سختي بتوانيم بر آن غلبه کنيم. اما
بايد راههايي را نيز براي غلبه بر شکست ياد بگيريم. پس با ما همراه باشيد.
يک ضربالمثل ژاپني ميگويد: «اگر هفت بار زمين خوردي، براي هشتمين بار برخيز.»
اما شکست هم لازم است!
براي غلبه بر شکست بايد اهميت شکست را درک کنيد
وقتي شکست ميخوريم، معمولا به فکر فرو
ميرويم، به دنبال معناي جديدي براي زندگيمان ميگرديم و جوابها و
راهحلهاي ممکن و بالقوه را براي رسيدن به اهدافمان بررسي و کشف ميکنيم.
در حقيقت، شکست بخشي ضروري از مسير رسيدن به اهدافمان است. شکست، به
عنوان نوري هدايتکننده در زندگي عمل ميکند و مانند آب و خاک که
فرسايندههاي مهربان طبيعت هستند، آبديدهمان ميکند و نقش مهمي در بهبود
تکتک فعل و انفعالات بعدي و جريان زندگيمان دارد.
اما هر چقدر هم که در مورد اهميت شکست در
زندگي دليل و برهان بياوريم، در مواجهه با آن، آنقدر درگير ناراحتيهايش
هستيم که به سختي ميتوانيم منفعتي در آن ببينيم. وقتي تمام آن چيزي که از
شکست ميبينيم و درک ميکنيم، درد و شکنجه است، غلبه بر شکست براي رسيدن به
اهداف و آرزوها دشوار ميشود.
من هم شکستهاي بسيار بدي را تجربه
کردهام و ميدانم تا چه اندازه دردناک و آزاردهنده است و همه چيز را تحت
تأثير قرار ميدهد. مطمئنا شکست، ردپاهايش را در زندگيام به جا گذاشت، و
اين به سادگي ماندن اثر يک زخم عميق نبود. التيام آثار شکستهايم خيلي طول
کشيد، اما در آن ميان، به فهم و درک مهمي رسيدم، تقريبا همان چيزي که ساير
افراد هم بعد از شکست به آن پي ميبرند.
اين را هم فهميدم که راههاي زيادي براي
غلبه بر شکست و رسيدن به اهدافمان وجود دارد. اما همهي اين راهها
نيازمند ايجاد يک تحول اساسي در طرزفکر هستند. لازم است به زندگي با نگاه
خاصي بنگريد و افکارتان را در جهت درستي هدايت کنيد و بذر موفقيت را بکاريد
تا در آينده محصولش را برداشت کنيد.
در اينجا 5 راهکار به شما توصيه ميکنيم که ميتوانيد با کمک آنها بر شکست غلبه کنيد و به اهدافتان برسيد.
1. باور کنيد که هيچچيز ارزشمندي، آسان به دست نميآيد
ما آدمها در دنياي امروز دوست داريم فورا
به نتيجه برسيم و راضي شويم؛ چيزهايي را ميخواهيم و فورا هم ميخواهيم!
وقتي ميتوانيم هر چيزي را که ميطلبيم بدون معطلي به دست بياوريم، چرا
بايد صبر کنيم؟ از فستفودها گرفته تا دسترسي به اينترنت پرسرعت، باعث شده
ناشکيبايي و عدم تحمل ما براي هر چيزي روز به روز بيشتر شود، بنابراين
عجيب نيست که شکست تا اين اندازه آزارمان دهد.
ما آنقدر به گرفتن نتايج فوري عادت
کردهايم که درک نميکنيم براي رسيدن به هدفي قابل توجه و چشمگير، تا چه حد
کار و تلاش و پشتکار لازم است. به مقصد رسيدن زمانبَر است، اما طي اين
زمان و همانطور که مسير رسيدن به هدف را طي ميکنيم، شخصيتمان ساخته
ميشود و به شناختهاي جديد دست مييابيم، حتي شايد معناي عميقتري در
زندگيمان کشف کنيم.
2. از آدمهاي منفيباف دوري کنيد، زيرا آنها با تمام توانشان آمادهي سرزنش شما هستند
ذهن انسان براي دور ماندن از درد و
ناراحتي، بيوقفه کار ميکند و خستگيناپذير است و در واقع هر کاري ميکند
تا از هر نوع دردي در هر اندازهاي که هست جلوگيري کند. بخشي از رنج و عذاب
شکست، مربوط به افراد ديگري است که به شما ميگويند: «من به تو ميگويم که
چنين است» يا «تو بايد به حرف من گوش ميدادي» و «وقتي در اوج موفقيت
بودي، بهترين کار اين بود که کنار بکشي».
منفيبافها هميشه با تمام توانشان در
اطرافتان هستند تا از ديد خودشان از شما انتقاد کنند. اما شما به آنها گوش
ندهيد. حرفها و غُر زدنهايشان را نشنيده بگيريد تا بتوانيد به شکستتان
به چشم يک تجربهي ارزشمند نگاه کنيد. سرتان گرم خودتان باشد و از تماس با
اين افراد دوري کنيد. فقط اين را بدانيد که هميشه کساني هستند که از
شکستها و عدم موفقيت شما خوشحال شوند، اما دوستان واقعي هم داريد که
پيروزيهايتان را جشن ميگيرند و با تشويقهايشان به شما انگيزه ميدهند تا
به هدفهايتان برسيد. بهتر است روي تکنيکهاي مثبت انديشي بيشتر کار کنيد.
بايد راههايي غلبه بر شکست ياد بگيريم
3. موفقيت نشانههايي دارد؛ در هر فراز و نشيبي دنبال اين نشانهها بگرديد
هرچند شکست ميتواند دشوار باشد، اما زمان
خوبي براي جستوجوي نشانههاست، زيرا موفقيت سرنخهايي دارد. دنبالشان
بگرديد تا پيدايشان کنيد. در هر زمينهاي که تلاش ميکنيد و هر هدفي که
داريد، دنبال کساني بگرديد که موفقيتهايشان، الگوي شماست. سپس جستوجو
کنيد تا کليدها را پيدا کنيد. اين افراد موفق چه کردهاند؟ چقدر طول کشيده
است تا به مقصدشان برسند؟ چند بار شکست خوردهاند؟
مردم معمولا باور نميکنند که بيشتر افراد
موفق، بارها و بارها شکست خوردهاند، اما قابل توجهترين وجه تمايزشان اين
است که هرگز دست از تلاش برنداشتهاند. اين، بزرگترين تفاوت افراد موفق
با افراد ناموفق است. موفقترينها، روحيهي سرسختي در تسليمناپذيري و
پشتکار دارند.
4. به شکست مانند يک فرصت نگاه کنيد تا بر ترسهايتان غلبه کنيد
گاهي وقتها، شکست به خودي خود دليل ترس
افراد نيست؛ بلکه اين ترس از شکست است که آنها را از اقدام باز ميدارد.
غلبه بر شکست، فرصتي است تا ترسهايتان را کنار بزنيد؛ فرصتي براي چيره شدن
بر ميل دروني که ميگويد: فرار کن و در گوشهاي با خودت تنها باش.
الگوي درد – لذت (pain-pleasure
paradigm)، کاملا واقعيت دارد. ما هميشه براي اجتناب از ناراحتي و درد،
بيشتر تلاش ميکنيم تا براي به دست آوردن خوشي و لذت. اما اگر بتوانيم اين
درک و تمايل را تعديل کنيم و براي رسيدن به اهداف خود بر ترسهايمان غلبه
کنيم، يک دگرگوني و تحول روي خواهد داد؛ يک احساس شگفتانگيز و باورنکردني
که نتيجهي اين تغيير بوده و تجربهاي است پرارزش که مسير رسيدن به اهداف
را براي تمام عمر، هموار ميکند.
5. از شکست به عنوان تجربهاي آموزنده استفاده کنيد
شکست بايد فرصتي باشد تا از اشتباهاتمان
درس بگيريم و تجربه کسب کنيم. اگر بتوانيم از اين دانش و تجربه بهره ببريم،
مهارت کسب کنيم و رو به جلو حرکت کنيم، اتفاقات شگرفي روي خواهند داد. ما
از راههاي مختلفي ميتوانيم از شکستهايمان درس بگيريم، اما لازمهاش اين
است که به شکست و عدم پيروزيمان بيطرفانه و واقعبينانه بنگريم؛ درست
مانند کسي که از بيرون به ماجرا نگاه ميکند.
از خودتان بپرسيد چرا شکست خورديد؟ کجاي
کارتان اشتباه بود؟ چه اقدام متفاوت ديگري ميتوانستيد انجام دهيد؟ آيا
ايراد از برنامهتان بوده است؟ آيا به اين دليل شکست خوردهايد که از مورد
مهمي غفلت کردهايد؟ آيا عادت بدي داريد که ممکن است باعث شکستتان شده
باشد؟ نگاهتان کاملا واقعبينانه باشد تا از اتفاقي که افتاده است درس
بگيريد و از اين عبرت و آگاهي براي ارتقاي خودتان و تلاش دوباره استفاده
کنيد. مطمئن باشيد تا زماني که دست از کار و تلاش برنداريد، ميتوانيد بر
شکست غلبه کنيد و به آرمانتان برسيد.