«آدم خواري» از خيال تا واقعيت! خواندنی بزرگنمايي: بيل شوت ايده بسياري جالبي دارد و از زاويه قابل قبولي هم به آن نگاه کرده است. مدت زيادي است که آدم خواري ذهن جانورشناسان، انسان شناسان، تاريخدانان، جرم شناسان، نظريهپردازان ادبي، دانشجويان الهيات و توهين کنندگان به مقدسات ديني (ادعاي پوچي که کاتوليکهاي رومي در روايت خود از آدم خواري در استحاله تمجيد کردهاند، نزد بيخدايان انگليسي قرن 18 محبوب بود) را به خود مشغول کرده است. تاکنون افراد کمي تلاش کردهاند تا تمام جوانب را کنار هم جمع کنند؛ البته شايد خودمان هم در آخر مجبور شويم بگوييم که نميتوان از تمام جوانب گسترده فرهنگ آدم خواري يک جمع بندي به دست آورد، اما با اين حال به تلاشش ميارزد. توجه: اين گزارش ممکن است براي شما آزاردهنده باشد بيل شوت (Bill Schutt) دانشمند علوم جانوري است و با ارگانيسمهاي سادهتر سر و کار داشته است. در نقطه پايينيِ اين بازه، همنوع خواري در بيمهرگان را داريم که براي اموري بخصوص تقريبا امري عادي محسوب ميشود. عنکبوتهاي مادر زماني که هدفشان تحقق يابد، خودشان را در معرض جوانترها قرار ميدهند تا کاملا خورده شوند. همنوع خواري در حلزونها به عنوان يک مرحله گذرا وجود دارد: حلزونها در پايينتر از يک سني پيش از خوردن گياهان، تخمهاي ريخته شده خودشان را ميخورند. ماهي سيکليد که در آبهاي شيرين زندگي ميکند، بچههايش را در دهانش پرورش ميدهد و اغلب بخش زيادي از آنها را نوش جان ميکند! بالاخره آنها بايد به شکلي تعادل جمعيتي خود را حفظ کنند. ماهيها قادر به تخمگذاري در مقادير بسيار بالا هستند و در برخي از گونهها اين رقم به 300 ميليون تخم ميرسد. به همين دليل، شايد ماهيها تصميم بگيرند که چندان بخشنده نباشند و خودشان نيز از تخمهاي سرشار از پروتئين خود استفاده کنند. بنابراين اگر ماهيها نوزادان خودشان را در مقادير فراوان (بيش از 80 درصد در برخي مواقع) بخورند، پس ميتوان توقع داشت که در فکر تغذيه از ماهيهاي باقي مانده نيز باشند. انواع و اقسام همنوع خواري را ميتوان در دنياي جانوران يافت: همنوع خواري جوانان و فرزندان، همنوع خواري خواهر و برادر و همنوع خواري رقبا. شعر تد هيوز درباره اردکماهيهاي داخل حوض در اين باره جالب است؛ تعداد ماهيها به شکلي مرموزي کم شد تا اينکه فقط يکي باقي ماند: «با شکمي باد کرده و لبخندي بر لب.» پديده "دگر همنوع خواري" يا "خوردن ديگران يا فرزندانِ ديگران" وجود دارد. اينکه چرا اخيرا خرسهاي قطبي به دگر همنوع خواري روي آوردهاند، مشخص نيست؛ البته شايد صرفا يک اتفاقي موقتي باشد که به خاطر گرمايش جهاني به وقوع پيوسته ولي بر سر چراييِ اين مسئله، همچنان بحث و بررسي لازم است. حتي در مورد همنوع خواري جانوران بايد بين افسانهها و برداشتهاي فرهنگي تمايز قائل شد. "همنوع خواري جنسي" که در آن ماده، نرِ خودش را با هدف جماع ميخورد بسيار اندک رخ ميدهد. اين ادعاها درباره گونههايي مطرح ميشود که نميتوان هيچ سند و مدرکي از آنها تهيه کرد. همنوع خواري جنسي در "عنکبوت پشت قرمز" رخ ميدهد. اما سوال اينجا است که چرا عنکبوت نر بايد به کاري تن دهد که منجر به مرگش خواهد شد؟ بر اساس نظريه داروين، عنکبوت پشت قرمز نر براي مدت طولانيتر جفتگيري ميکند و ميزان اسپرمهاي بيشتري را منتقل ميکند؛ از اين رو نوع نر اين جانور با پذيرش مرگ خودش، شانس توليد مثل را افزايش ميدهد. از آنجايي که عنکبوت ماده به تازگي يک عنکبوت نر را بلعيده، عنکبوتهاي نر ديگر چندان تمايلي ندارند به سمتش بروند زيرا به همان سرنوشت دچار خواهند شد؛ از طرف ديگر، آن عنکبوت نر اولي نيز رقبايش را با مرگ خودش شکست داده است. همنوع خواري در طبيعت وجود دارد اما اتفاقي ديگر موجب تعجب جانورشناسان شده است: چرا برخي عنکبوتهاي نر، عنکبوت ماده را تعقيب کرده و در فرآيند جماع آن را کاملا ميخورند؟ اين پديده البته کمتر از حالت قبلي مورد توجه قرار گرفته است. اما شايد جالبتر از هر چيزي اين باشد که چرا ما تمام تمرکزمان را روي عمل همنوع خواري جنسيِ واقعي يا فرضيِ عنکبوتهاي ماده گذاشتهايم. به محض اينکه وارد مبحث همنوع خواري انساني يا "آدم خواري" ميشويم، يک تفاوت عمده و آشکار را بين آيينهاي فرهنگي گسترده و رفتار روان آزاري خارج از نظم اجتماعي مشاهده ميکنيم. اچ. جي. ولز در فيلم "ماشين زمان" خود و بر اساس شواهد نه چندان قابل اعتماد نشان داد که انسانهاي نئاندرتال همديگر را ميخوردند. وي حتي پيشبيني کرد که انسانهاي آينده نيز اين کار را خواهند کرد. بحث در مورد خوردن گوشت انسان توسط انسان يا "آدم خواري" در دوران باستان بسيار است. هرگونه مدرک جامعي در اين مورد نيازمند اثبات بيشتري است؛ مثلا بايد نشان داد که مدفوعهاي فسيل شده (کوپروليت) که حاوي بقاياي انساني هستند، متعلق به انسان بودهاند و يا اينکه آثار ضربه روي استخوانهاي انسان حاصل قصابي انساني بوده و نه ضربه و حمله. آثار کشف شده محتمل به نظر ميرسند اما هنوز به تاييد نهايي نرسيدهاند. انسانهاي پيش از انسان نئاندرتال که حدود 150000 سال پيش ميلاد مسيح از بين رفت، انسان پيشگام (Homo antecessor) نام داشت. بر اساس نمونههاي استخراج شده از مغز استخوانِ استخوانهاي کشف شده، چنين به نظر ميرسد که آنها آدم خوار بودهاند! مدفوع فسيل شده ميتواند سرنخي براي آدم خواري باشد پس از آن، ديگر اتهام آدم خواري فقط متوجه "ديگري" بوده است. انسان شناسان اغلب به نقل از مردم بومي گزارش کردهاند که عمل آدم خواري توسط قومي که در آنسوي کوه زندگي ميکنند رخ ميدهد؛ آنسوي کوه هم مردم ميگويند که شنيدهاند که در سوي ديگر کوه آدمخوارها زندگي ميکنند. چنين نگاهي استفادههاي سياسي خودش را دارد. ماجراجويان دنياي جديد مانند کلمبوس به سرعت "همنوع خواري" را به بوميان نسبت دادند. ملکه ايزابلا در سال 1503 ميلادي حکمي را امضا کرد که بر اساس آن، بومياني که آدم خوار نيستند بايد از بند بردگي رها شوند – اين موضوع نشان ميدهد که چنين باوري تا چه حد رواج داشته است. به همين منوال، اسپانياييهاي استعمارگر به ساکنين بيگناه ترينيداد اتهام آدم خواري ميزدند تا بتوانند آنها را محکوم کنند. در بخش اعظم تاريخ آدم خواري، غالب دانشمندان پذيرفتند که در برخي فرهنگها، گوشت انسانهاي مرده خورده ميشود: فرقي ندارد که بدن دشمنان مغلوب باشد يا بقاياي افتخار انگيز يکي از بزرگان قبيله. مدرک چنين ادعايي بسيار محدود و البته شفاهي بود. ويليام آرنس، انسان شناس، در سال 1979 ميلادي اظهار داشت که هيچ مدرکي وجود ندارد که بر اساس آن، عمل آدم خواري به شکلي منظم و براي دومين بار و سومين بار رخ داده باشد. (يک انسان شناس مايوس در يکي از رمانهاي باربارا پيم ميگويد: حتي آدم خواري آييني هم رخ نداده است؟) آرنس آن روزها به شدت مورد انتقاد قرار گرفت اما روايتهاي نقل شده در دوران مدرن نيز کالا ابهام انگيز هستند. بهترين دليل اين ماجرا شيوع بيماري کورو در قبيله محلي فور (Fore) ساکن پاپوآ گينه نو بود - علت شيوع بيماري کورو در آن قبيله اين بود که افراد قبيله هنگام برگزاري مراسم آييني، مغز اجساد ريشسفيدان خود را ميخوردند. حال جالب اينجا است که تمام روايتهاي آدم خواري در شرايط منحصر به فردي رخ داده است: بين چند آدم روان پريش، يا افرادي که از شرايط سخت جان سالم بدر بردهاند، مانند نجات يافتگان يک سانحه هوايي در کوههاي آند يا ملواناني که کشتيشان در اقيانوس غرق شده است. آدم خواري در عصر انسان پيشگام رواج داشته است هر چند روايتهايي از آدم خواري هنگام محاصره لنينگراد در جنگ جهاني دوم شنيده شد و گفته شد که نزديک به 2000 نفر از آن پس به جرم آدم خواري دستگير شدهاند. شايد برايتان جالب باشد اما يکي از پروندههايي که در تنظيم حقوق جزا انگلستان نقش داشت، مربوط به مهمترين پروندههاي آدم خواري تاريخ يعني "دادلي و استيونز" است. شوت در کمال تعجب در کتابش به اين پرونده هيچ اشارهاي نکرده است: دادلي و استيونز دو ملواني بودند که پسر خدمتکار در کشتي را خوردند. از آن بدتر اين است که نويسنده کتاب، رواج آدم خواري در دوران قحطي چينِ تحت حاکميت مائو را با فقدان تابوهاي تغذيهاي در چين آن زمان توجيه ميکند؛ اين در حالي است که آنها قطعا تفاوت بين خوردن يک مار و يک کودک را درک ميکنند. بازسازي چهره انسان پيشگام شوت قصد دارد به خوانندگان بگويد که همنوع خواري در سرتاسر پادشاهي حيوانات رخ ميدهد گرچه اين پديده در برخي گروهها رايجتر است. اما فرضيه او يک چيز را ناديده ميگيرد: اينکه هر چه حيوانات پيشرفتهتر ميشوند، تمايل کمتري به همنوع خواري پيدا ميکنند: حلزونها اين کار را همچنان به طور روزمره انجام ميدهند اما اورانگوتانها هرگز! مهمترين مکاني که همنوع خواري در فرهنگ بشري معنا پيدا ميکند، جايي جز فانتزيهاي ترسناک دنياي ادبيات نيست. آدم خواري در "هومر" وجود داشت، آن هم از طريق داستانهايي که گريم (Grimm) برايش تعريف ميکرد؛ آن ماجراها در دوران معاصر در کالبد شخصيتي داستاني هانيبال لکتر (Hannibal Lecter) جان گرفتند. البته اين روايتهاي داستاني در قالب ادبيات، مبري از خطا در نظر گرفته شدند اما باعث شدند تا برخي روانيها مانند جفري دامر در دنياي واقعي مرتکب چنين جرايمي شوند: جفري دامر (Jeffrey Dahmer) يک آدمکش زنجيرهاي اهل آمريکا است که بين ژوئن 1978 تا ژوئيه 1991، هفده پسر و مرد را به نحو فجيعي سلاخي کرد. [او علاقه زيادي به جنازه خواري و آدمخواري داشت.] جفري دامر علاقه زيادي به جنازه خواري و آدمخواري داشت همچنين نامي از مهمترين اثر ادبي مربوط به آدمخواري - "پيشنهاد مودبانه" نوشته جاناتان سوييفت [نويسنده سفرهاي گاليور] – در کتاب شوت برده نشده است. شايد اين کار اهميت چنداني نداشته باشد ولي نبايد فراموش کرد که آدم خواري هيچگاه نميتواند به بخش مقبولي از جامعه انساني بدل شود. کتاب شوت حاوي مطالب خواندني و جالبي است اما نميتوان با رويکردي جسورانه بين عادات روزمره ارگانيسمهاي ساده و پديدههاي نادر آدم خواري، خوشبختانه، ارتباطي يافت. سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱:۰۶:۵۰ PM ۱۵۴۳ بازديد آريا آدم خواري لینک کوتاه: https://www.aryajavan.ir/Fa/News/3920/