آيا اختلاف سني زياد مانع ازدواج است؟
دانش
بزرگنمايي:
جوانان نيوز- (نصف سن مرد+7 1 =سن زن)، به عنوان مثال مردي با سن 26 سال بهتر است با خانمي 19-21 ساله ازدواج کند.
براساس اين فرمول هرچه سن مرد کمتر باشد فاصله سني کمتري با زن دارد و
هرچه سن مرد بيشتر باشد فاصله سني هم بيشتر مي شود. مثلا مردي با سن 20 سال
بهتر است با زني 16-18 ساله ازدواج کند و مردي با سن 50 بهتر از با زني
31 -33 ازدواج کند.
البته در صورتي که دو طرف به بلوغ لازم براي ازدواج
رسيده باشند، شخصيتهاي سالم و همخوان داشته باشند و تطابق ساير عوامل ذکر
شده، تا حداکثر 2 سال بزرگتر بودن دختر از پسر هم در اين شرايط ميتواند
قابلقبول باشد. البته اين گفته، به اين معنا نيست اگر دختري 5 سال
بزرگتر از پسر باشد، قطعا دچار مشکل خواهند شد چون اين قضيه بيشتر براي
سنين زير 40 سال مطرح است. ثانيا، فقط ميتوان از لحاظ آماري با نگراني
بيشتر به اين قضيه نگاه کرد و هيچ قطعيتي وجود ندارد (هرچند که توصيه
نميشود). از سوي ديگر، هماهنگي ساير عوامل به شدت ميتواند اثر اين
تفاوت سني را کمرنگ کند. بايد اشاره کرد که يک نکته بسيار مهم، توجه به سن
عقلي است نه سن تقويمي و شناسنامهاي، چون مثلا ممکن است يک مرد 30 ساله
به اندازه يک مرد 40 ساله بفهمد يا برعکس مهارت زندگي اواندازه يک جوان 20
ساله باشد بنابراين به جز تفاوت سني، بايد حتما تفاوت سن عقلي با سن
تقويمي را هم در نظر گرفت.
آسيب هايي که ممکن است در صورت بزرگ تر بودن خانم پيش بيايد:
1- ممکن است بجاي نقش همسري نقش مادري به عهده بگيريد؛ يعني زن با سن
بالاتر از مرد چون خود را پختهتر، باتجربهتر و عاقلتر از مرد کمسن و
سال ميداند (که ميتواند نگاه درستي هم باشد) در طول زمان با تغيير
نگاه همسري به نگاه مادري، شروع به نصيحت، اندرز، سرزنش و آموزش شوهر خود
ميکند و در عين حال ممکن است يکي از اين اتفاقها بيفتد: گاهي زن دچار
خستگي، درماندگي و استيصال ميشود چون شوهر در حال مبارزه و حل مشکلاتي
است که زن آن را قبلتر به نوعي تجربه کرده و برخي رفتارها، ناپختگيها و
حتي خطرکردنهاي معقول مرد برايش جذاب نيست و حتي او را به نوعي بيمسئوليت
تصور ميکند. در برخي موارد، مرد براي حفظ اقتدار مردانه، شروع به مقابله
و ايستادگي در مقابل همسرش ميکند طوري که حتي شايد نظرهاي پخته و منطقي
او را هم نپذيرد و محيط پرتنشي ايجاد کند.
2- اگر بر اساس توانايي مالي
زن ازدواج انجام شده باشد.، چند حالت ممکن است پيش بياييد؛ زن احساس عشق
واقعي از مرد نگيرد، زن به خاطر مسئوليت امور مالي، دچار فرسودگي جسمي و
رواني شود و رابطه به تعارض کشيده شود. البته بعضي از مردان بخصوص مردان
وابسته که هميشه دنبال فرد حامي در زندگي خود بودهاند يا از لحاظ مالي
وضعيت چندان مطلوبي ندارند، اين وضعيت را احتمالا با رضايت ميپذيرند.
3- اگر
ازدواج با تصور تغيير کردن و خود را وفق دادن انجام شده باشد؛ اين اشتباه
رايج وجود دارد که افراد، مخصوصا خانمها فکر ميکنند با تزريق عشق و محبت
و علاقه ميتوانند طرف مقابل را تغيير دهند که بههيچوجه درست نيست. در
بيشتر موارد اين رفتار باعث بروز تغييرات ماندگار و نهادينه در طرف مقابل
نميشود. از طرفي، دور شدن از خود واقعي و خود را مطلوب ديگري کردن،
بالاخره بهتدريج باعث نارضايتي از خود ميشود و کمکم تنش و بحران با
بازگشت به خود واقعي ايجاد خواهد شد.
در ادامه راهکارهايي براي زوجين که مرد اختلاف سني زيادي با همسرش دارد، ارائه مي شود:
1
– مراقب باشيد به همسري کنترل گر تبديل نشويد: از آنجا که تفاوت سني ميان
زوجين خصوصا زماني که مرد بزرگ تر است و دختر هم در سنين بسيار پايين به سر
مي برد مي تواند زمينه ناهمساني در انديشه و افکار فردي و اجتماعي را ميان
همسران فراهم آورد، اين احتمال وجود دارد که چنين ازدواج هايي در دام
ارتباط والد – کودکي بيفتد در اين دسته از ازدواج ها فرد کوچک تر هنوز در
دوران نوجواني به سر مي برد و فرد بزرگتر مرحله جواني خود را سپري مي کند،
با تجربه تر است و خود را در قبال ناپختگي ها، ناآگاهي ها و خودسري هاي فرد
کوچک تر مسئول مي داند؛ مسئوليتي از جنس مسئوليت پدرانه.
2 – در کنارش
باشيد نه در مقابلش: مسلما در ازدواج هايي با شکاف سني بالا خصوصا زماني که
زوجين کم سن و سال هستند، فرد کوچک تر ممکن است به تفريحات، سرگرمي ها و
رفتارهايي علاقه مند باشد که شاد و پرهيجان است اما از نگاه فرد بزرگ تر
چندان پسنديده و مقتضي مقام و شان فرد متاهل نيست.
در چنين ازدواج هايي
حتي ممکن است «خنده هاي کودکانه» همسر زمينه ايجاد ناراحتي و کج خلقي زوج
بزرگ تر را فراهم کند! حال چنانچه فرد بزرگ تر همسرش را به گونه اي «منطقي»
همراهي نکند بلکه مشغول سرزنش کردن و ايرادگيري از رفتارهاي ناپخته او
باشد و نحوه برخورد همسرش را مايه شرمساري و خجالت خود ببيند و يا کلا
تصميم بگيرد او را به حال خود بگذارد و در هيچ کدام از علايق همسرش مشارکت
نکند، رفته رفته دلسردي و پشيماني بر زندگي هر دو طرف سايه مي گستراند و آن
ها را به سمت فاصله گرفتن از يکديگر و پناه بردن به عالم تنهايي يا
جايگزين کردن جمع دوستان و اقوام به جاي همسر سوق مي دهد.
3 – با خطاهاي
همسرتان منطقي برخورد کنيد: بسياري از خانم هايي که در سنين پايين و در
اوج نوجواني زندگي مشترک را آغاز کرده اند ممکن است بعد از گذشت سال ها از
زندگي شان به دنبال شکوفايي استعدادهايشان باشند.
در چنين شرايطي مرد
ممکن است شاهد آزمون و خطاهاي زن براي به دست آوردن شغل، جايگاه اجتماعي،
حل مشکلات شخصي و ارتباطي اش باشد. در واقع فرد کوچک تر با حرکت به سمت
سنين رشد و پختگي، رفتارهايي را نشان مي دهد که در واقع مقتضي سن اوست و
بخشي از فرآيند طبيعي رشد محسوب مي شود.
در چنين شرايطي شوهر (همسر بزرگ
تر) که تاکنون همسرش را فردي صرفاً «تابع» مي شناخته، ممکن است با ايجاد
چنين تغييراتي به اشتباه بينديشد که او مشغول سرکشي و طغيان است و بايد در
مقابل چنين تغييراتي ايستادگي کرد. در شرايط مذکور چنانچه زوجين از قدرت
گفت وگوي منطقي و انعطاف بر سر تغييرات به وجود آمده برخوردار نباشند دير
يا زود شاهد جدايي عاطفي و روحي از يکديگر خواهند بود.
-
شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۶ - ۸:۰۳:۲۲ AM
-
۱۱۶۸ بازديد
-
آريا
-
اختلاف سني
لینک کوتاه:
https://www.aryajavan.ir/Fa/News/4445/