آریا جوان

آخرين مطالب

کودکان کاری که در میانه راه تباهی پرکشیدند و ستاره شدند؛از حاشیه خیابان تا لیگ اسپانیا اجتماعی فرهنگی

  بزرگنمايي:

آریا جوان - اسفندیار 14 ساله در حالی سال‌ها آرزو داشته روی زمین چمن و با توپ فوتبال بازی کند، هیچ وقت فکر نمی‌کرد روزی از محله‌شان در سیستان و بلوچستان راهی لالیگای اسپانیا شود.

اسفندیار پسری که از وقتی به یاد دارد پای برهنه با توپ پلاستیکی در زمین خاکی نزدیک خانه با هم سن و سالانش فوتبال بازی می‌کرد امروز به استعدادی بزرگ در فوتبال ایران تبدیل شده است. فوتبال ایران سال‌های سال است بازیکنی از سیستان و بلوچستان نداشته اما حال پسری 14 ساله به افتخار ایران در این ورزش بدل شده است.
اسفندیار می‌گوید: پدرم از راه مسافرکشی زندگی‌مان را تأمین می‌کرد و تنها فراغت من بازی در کوچه و خیابان بود. مربی تیم محله ما معلمی است که سال‌ها در همین زمین بازی کرده بود و حال ما را خوب درک می‌کرد. معلمی که هر روز بچه‌ها را جمع می‌کرد تا به‌سمت مواد مخدر و خلاف‌های دیگر نروند. وقتی مددکاران جمعیت امام علی به محله ما آمدند ما را تشویق کردند. آنها زمین بازی‌مان را چمن کردند و امکانات شرکت در پرشین لیگ را برایمان فراهم کردند.
او ادامه می‌دهد: فیلم‌هایی که از من گرفتند را به همراه 40 فیلم دیگر به لالیگا فرستاند اما من و یک نفر دیگر انتخاب شدیم. امروز هم به سفارت رفتم تا کارهای اداری رفتن به اسپانیا را انجام دهم. هیچ وقت فکر نمی‌کردم این روزها را تجربه کنم. من یک ایرانی هستم و از اینکه می‌بینم خیلی از دوستانم امکانات ندارند و به جای بازی‌های مورد علاقه‌شان مجبورند کار کنند تا زندگی‌شان را بگذرانند خیلی ناراحت می‌شوم.
مهدی اما ساکن دروازه غار است. فقط تا کلاس اول درس خوانده بود. دستفروشی می‌کرد تا در تأمین مخارج زندگی به پدر و مادرش کمک کند. دو برادر دارد و سه خواهر. پدرش کارگر شهرداری بود و در همان سال‌های کودکی مهدی از دنیا رفته.
مهدی می‌گوید: از وقتی یادم می‌آید در خیابان‌ها دستفروشی می‌کردم. یک روز گل می‌فروختم یک روز آدامس. گاهی هم فال می‌فروختم. فصل گردو هم که فال گردو به دست از صبح تا شب در خیابان‌ها به آدم‌ها التماس می‌کردم تا از من گردو بخرند.
او ادامه می‌دهد: تفریح و سرگرمی نداشتم. بعضی از بچه محل‌های ما وقتی بیکار می‌شدند یا به جان هم می‌افتادند و بر سر کوچک‌ترین موضوعی دعوا و کتک کاری می‌کردند یا در چهارراه‌ها و گوشه و کنار پارک ها جمع می‌شدند و سیگار و... مصرف می‌کردند. به اینجا که می‌رسد نفسی عمیق می‌کشد و می‌گوید: خدا مرا خیلی دوست داشت.10 ساله بودم یعنی همان موقعی که کارهای خلاف برای من جذابیت بیشتری پیدا کرده بود با جمعیت آشنا شدم. آرزو داشتم کفش ورزشی داشته باشم. وقتی وارد لیگ پرشین شدم ورزش همه وقتم را پر کرد. به من کفش استوک دار و لباس ورزشی دادند و در سالن فوتبال بازی می‌کردم. هم سن و سالانم که شانس مرا نداشتند حالا یا قلیونی هستند یا معتاد.
مهدی حالا 19 سال دارد و 9 سال از عمرش را در کنار مددکاران گذرانده است. آرایشگری می‌کند و زندگی خود و همسرش را از همین راه می‌گذراند. دوسال است که ازدواج کرده و فرزندی هم در راه دارد. اما ترسی که زندگی‌اش را فراگرفته به لحظه خداحافظی از پرشین لیگ باز می‌گردد. او می‌گوید: ما تفریحی نداریم. خیلی از بچه‌هایی که به خاطر سنشان مجبور به خداحافظی از پرشین لیگ شده‌اند برای گذران وقت راهی قهوه خانه‌ها شده‌اند.
هیچ وقت معتاد نخواهم شد
رضا 17 ساله است و 7 سال است که وارد لیگ شده است. مادر و پدرش دستفروشند و بی‌سواد، اما به گفته رضا از هیچ تلاشی برای خوشبختی او و شش خواهر و برادر دیگرش دریغ نکرده‌اند. رضا هم درس خواندن را دوست نداشت و دور از چشم پدر و مادرش از مدرسه فرار می‌کرد. همان موقعی که مادرش پای پیاده در خیابان‌ها دستفروشی می‌کرد تا هزینه زندگی فرزندانش را تأمین کند رضا با دوستان نابابش از مدرسه فرار می‌کرد تا در کوچه‌ها و خیابان‌ها شیطنت کند.
او می‌گوید: پدرم بارها و بارها متوجه فرار من از مدرسه شد و مرا به‌مدرسه بازگرداند اما من باز هم فرار کردم تا اینکه مرا به‌یک کارگاه خیاطی سپرد. سختی کار در کارگاه باعث شد از ترک مدرسه پشیمان شوم. 10 ساله بودم که به خانه علم رفتم و درسم را ادامه دادم. به کمک جمعیت دوباره به مدرسه بازگشتم. کم کم وارد تیم فوتبال و کلاس‌های موسیقی و آواز شدم. حالا هر وقت استاد آوازمان نمی‌آید من به بچه‌ها درس می‌دهم.
کلاس هفتم را با معدل 19 و نیم تمام کرده اما به‌دلیل شرط سنی نمی‌تواند درس‌های کلاس هشتم را در مدرسه بخواند. او پسر باهوشی است و سال گذشته به دوستانش ریاضی درس می‌داده به‌همین دلیل تصمیم گرفته کلاس هشتم را در تابستان جهشی بخواند تا بتواند سال آینده مانند بقیه دانش‌آموزان وارد کلاس نهم شود.
او می‌گوید: من هیچ وقت معتاد نمی‌شوم چون آدم مغروری هستم. معتاد‌ها، انسان‌های بدبختی هستند که همه به آنها توهین می‌کنند. من هیچ وقت معتاد نخواهم شد و به هیچ وجه سمت دود نخواهم رفت.
رضا در آخر از آرزویش می‌گوید: دوست دارم همه چیز برای پدر و مادرم فراهم کنم چون یکی از دلایل محکمی که من درس خواندم پدر و مادرم هستند. من می‌خواهم کاری کنم که دیگر مادرم در خیابان‌ها کار نکند.
میلاد اما پسری است که به تازگی به این جمعیت پیوسته. نان آور کوچکی که بیشتر زندگیش را در خیابان‌ها گذرانده و التماس کردن به زنان و مردان برای خرید فال و آدامس را دردناک‌ترین لحظات زندگی‌اش عنوان می‌کند.
میلاد شناسنامه هم ندارد. ساکن دره فرحزاد است و می‌گوید: در زندگی هیچ چیزی دردناک‌تر از بی‌هویتی نیست. انسان‌های بی‌هویت و بی‌شناسنامه هیچ آینده‌ای ندارند. نمی‌توانند درس بخوانند. برای هر کاری با مشکل برمی خورند مثلاً من حتی برای بیمه ورزشی هم با مشکل مواجه شدم.
هاتف هم پسری 14 ساله است که در پارک پرواز دستفروشی می‌کرد. شانس زندگی اما در روزی بود که دو نفر از مددکاران به جای خرید وسایل یا کمک مالی، او را به جمعیت معرفی کردند.
هاتف فوتبال را خیلی دوست داشت و استعدادش خیلی زود کشف شد و حالا به جای دستفروشی و کار در خیابان در لیگ ترکیه توپ می‌زند.

لینک کوتاه:
https://www.aryajavan.ir/Fa/News/159624/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

جدال اپل و اسپاتیفای بر سر قوانین اپ استور همچنان ادامه دارد

کوالکام از تراشه اسنپدراگون X پلاس رونمایی کرد؛ سلاح اقتصادی ویندوزی‌ها برای نبرد با مک‌بوک‌ها

ارتباط مغز و کامپیوتر؛ رقیب چینی تراشه نورالینک ایلان ماسک معرفی شد

گلکسی رینگ سامسونگ به هوش مصنوعی مجهز خواهد بود

سناتو آمریکایی خواستار جلوگیری از فروش تمام کالاها به هواوی شد

موجودات فضایی‌ بازی Exodus نژادهای متنوعی خواهند داشت

تلگرام با 15 قابلیت جدید نفس را در سینه واتساپ حبس کرد

اپل واچ سری X احتمالا از مادربرد با طراحی باریک‌تر استفاده خواهد کرد

مبارزه مرد آمریکایی با تمساح!

حمایت جالب فعالین رسانه‌ای دنیا از اعتراضات ضد صهیونیستی دانشجویان آمریکا

نماهنگ «فلسطین تنها نیست» با نوای مهدی سلحشور

اگر کسی به یاد گناهان گذشته اش افتاد بداند ذات اقدس الهی به یادش انداخته

تفال/ سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

تقویم تاریخ/ بیانیه سازمان ملل علیه سلاح‏های شیمیایی عراق بر ضد ایران

دریاچه ای زیبا در نیوزلند

حکمت/ گناهِ ثروتمندی

محافظت دانشجویان هاروارد از دانشجویان مسلمان هنگام خواندن نماز

آیا جن‌ها هم زاد و ولد دارند؟

خانه مورد علاقه سرخپوشان/ عکس

برخی از بناهای تاریخی در گذشته چگونه به نظر می رسیدند

فال روزانه جمعه 7 اردیبهشت 1403

دو تا کلیه محکم و پرکار، در عین حال ترد و کرانچی!

صفحه مجازی همسر سابق «مهدی قائدی» بسته شد

پخش برنامه «هفت» با اجرای بهروز افخمی از فردا

بازسازی سکانس مشهور ترانه علیدوستی توسط صهبا شرافتی

مهران مدیری با «پدر قهوه» به شبکه خانگی می آید

فروش 9 میلیاردی «مست عشق» در دو روز

این چه سوزشی است که بر جان من پدید آمد؟!

عکسی از بازیگر سریال «جومونگ» پس از سال‌ها

آقای ناخدا ما آدمای بدی نیستیم

این کار را با مدیرتان نکنید!

هشدار بارسا به ژاوی؛ رفتارت را درست کن

توخل در فکر شانس برتری بایرن مقابل رئال به روایت انیمیشن

فوتبالیست‌هایی که قوانین را مجاب به تغییر کردند!

تمرینات انفرادی پادشاه روی تشک

گل برتر هفته 30 لیگ برتر پرتغال

منافی: انتخاب سرمربی پرسپولیس باید به پایان فصل موکول شود

جعفری: استقلال لحظه آخر شانس آورد

واکنش رئیس لالیگا به ماندن ژاوی

پیام وزیر ورزش به‌ مناسبت روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای

موسیالا: اگر به من بود می‌گفتم امباپه به بایرن بیاید

تپانچه بادی ایران نایب قهرمان شد

سبکی خاص از لباس پوشیدن که دوباره مد شده است

اصولی ترین نکات در نگهداری از کیف‌های چرمی گران قیمت

زنان بدون فرزند شاد‌تر هستند یا مادران؟

اشتباهات کوچک اکثر ما زنان در آشپزخانه

توئیت مهدی فضائلی درباره سردار بلندپایه سپاه

تصاویر جدید از سردار قاآنی با پوشش غیرنظامی

پیام رئیسی در پی درگذشت عروس امام خمینی

اظهارات وزیر کشور درخصوص دور دوم انتخابات مجلس