ساده باش، اما ساده لوح نباش!
خواندنی
بزرگنمايي:
جوانان نيوز- زودباور بودن در يک معنا خوب است. آن هم زماني که آدمها باورشان انساني و
اخلاقي است و اين باورها و انديشههاي انساني است که اساس تعامل ميان آدم
هاست.اما همه ميدانيم که هميشه اين گونه نيست و هميشه هستند آدمهايي
متــرصد کلاه گذاشتن بر سر ديگران هستند و ذهنهاي زودباور را در معرض
آسيبهايي جدي قرار ميدهند.بر همين اساس است که گفتهاند و شنيدهايم که
انسان زيرک از يک سوراخ دوبار گزيده نميشود. اما تمام اينها حرف است و در
حيطه عمل قصه جور ديگري است. در عمل ميبينيم و ميشنويم که بسياري از ما
با وجود آن که از صبح تا شب ميشنويم که نبايد زودباور باشيم و حتي چه بسا
خودمان هم به ديگران توصيه ميکنيم که زودباور نباشند باز هم در مقام عمل
بسياري از اوقات زودباور ميشويم. گول ميخوريم و در حساب و کتاب زندگي بر
اساس وعده و وعيدهاي ديگران گرفتار ميشويم.
اولين دليل زود باوري
اين است که در هنگام رسيدن اطلاعات جديد هرچه را که دريافت مي کنيم در بست
قبول يا رد مي نمائيم زيرا يا در زمان حال نيستيم، يا درگير گذشته هستيم و
يا درگير گفتگوهاي دروني خود مي باشيم. بدين خاطر اگر بخشي از واقعيت يا
بخشي از خبري که به ما مي رسد مطابق با واقعيت باشد ما اين بخش را به کل
اطلاعات و داده هايمان تعميق مي دهيم و کل اطلاعات و گفتار را مي پذيريم
بدون اينکه به خود زحمت تجسس، تحقيق و کنکاش بدهيم که موضوع چه است. به
همين خاطر زود باوري باعث ميشود تا ما از دنياي واقعي دور شويم.ضرري که به
ما از زود باوري مي رسد در اينجا نهفته است که از آنجائيکه بهرحال در مورد
مسئله اي که پيشرويمان قرار بگيرد بر سر دو راهي هستيم، يک دو راهي تصميم
گيري. اين کار را بکنيم يا نکنيم، لحظه به لحظه ما در ترديد تصميم گيري بسر
خواهيم برد.
در واژهي مرکبِ «سادهلوح» لوح به معناي نهاد و ضمير
است. نهادي که در تشخيص، سادهبين باشد، نتواند پيچيدگيهاي واقعيتِ
برنهاده را دريابد، کارِ جهان را ساده گيرد و پندارد نيتِ نيک نيکي
ميآورد، سادهطبع است. سادهلوح پياپي شگفتزده ميشود. هر بار ميپرسد:
مگر ميشود؟ و ناباورانه ميگويد که گويا شدني است.
افراد سطحي نگر،
بسيار زود باورند و به راحتي مي توان فضاي ذهني آنها را اشغال کرد و زمام
انديشه شان را به دست گرفت. آنها به دليل اينکه به معضلات هر مساله توجه
ندارند و از تجربه و تحليل عميق و همه جانبه مسايل زندگي عاجزند، به سرعت و
به سهولت، به «يقين» و اطمينان مي رسند.
بهترين روش براي اينکه
باور هاي خود را درست و دقيق عملي انجام دهيم اين است که با بررسي دقيق، از
وجود اين باورها و افکار آگاهي درست پيدا کنيد که آيا اين باور و افکاري
که دارم درست است و براي پيدا کردن سئوال و راه آن تلاش کنيد. افکاري
فراهم آوريد که با افکار غيرمنطقي يا مصيبتبار سازگاري نه داشته باشد از
آنها دوري کند. هرگاه موفق شديد باورها و افکار خود را به طور قطعي عوض
کنيد، به خودتان احسنت بگوييد.
ما درستي يک حرف يا اطلاع را بر اساس
چه چيز مي سنجيم؟ درستي غير از اين است که آن اطلاعات و گفتار دريافت شده
را با باورهاي خودمان که در مغزمان درستي آنها به تائيد ما رسيده است
مقايسه مي کنيم و اگر تطبيق داشته باشد مي گوئيم درست و يا نادرست است. حال
اگر اطلاعات جديد غلط بود و يا بخشي از آن غلط بود يا غلو شده بود و يا
بخشي از حقيقت در آن پنهان شده بود. اگر اين اطلاعات جديد را در بست
بپذيريم اتفاقي که مي افتد اين است که آن قضاوتي که در آن لحظه مي کنيم و
تصميمي که بر اساس آن قضاوت مي گيريم مي تواند در سرنوشت ما و اطرافيانمان
تاثير داشته باشد. تصميم گيري ما مي تواند اشتباه باشد و در نتيجه هر عملي
هم که بر اساس آن انجام مي دهيم اشتباه خواهد بود.
بطور مثال در
مورد زود باوري مي توان به مسئله شايعه و غيبت اشاره نمود. حتما شما در
برخي از محافل و نشست هايي خانواده گي شاهد بوده ايد که درباره فلان آقا و
يا فلان خانم ، افراد شروع به صحبت مي کنند که مثلاً او با همسرش چنين کرد و
يا با پدر و مادرش چنان عملي را انجام داد. ومتاسفانه بقيه اقوام و
آشنايان نيز بدون لحظه اي تعمق وتفحص، با او هم کلام شده و هر چه را گفته و
نه گفته با هم در وسط ريخته، پاک آبروي آن طرف را مي برند بدون اينکه از
آنچه گفته شده يقيني داشته باشند. کمتر جمع و گروهي را مي يابيد که شايعه
در بين آنها جايي نداشته باشد. شايعه را به راحتي مي توان در شوخيهاي
دوستانه جوانان، درد دلهاي ميانسالان و حرفهاي پيرمردان و پيرزنان يافت. به
محض به وجود آمدن يک خبر تمامي ذهنها به سوي آن متمرکز شده و بدون هيچ
تحقيق، تفحص و تعمقي و به سبب احساساتي بودن و ناآگاهي، توسط ذهن جمعي
پذيرفته شده و تکرار مي گردد. مردم بدون هيچ شناختي و تنها با تيکه بر
شنيدارهاي خود، فردي را به اوج رسانده و يا به قهقرا مي فرستند، روابط
خانوادگي را بر هم مي زده و زوجهاي جوان را از هم جدا مي کنند، از شخصي يا
گروهي بي دليل تمجيد کرده و شخص يا گروهي ديگر را ناسزا مي گويند .
زود
باوري و دير باوري از يک جنس هستند و هردو دوروي يک سکه هستند که عامل
اصلي اينها غير واقع بيني است. دير باوري و زودباوري در واقع تحريفي از
شناخت است. شناخت از محيط خودمان و تحريف اطلاعاتي که به مغز ما مي رسد.
يعني يا واقعيت را نمي پذيريم و يا اينکه همه چيز را با راست و دروغش مي
پذيريم.
-
شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۶ - ۷:۵۲:۱۳ AM
-
۱۱۵۹ بازديد
-
آريا
-
ساده لوح
لینک کوتاه:
https://www.aryajavan.ir/Fa/News/4444/