بزرگنمايي:
انگيزه اولين عنصر تشکيلدهنده رفتار در
ما آدمهاست، وقتي ميپرسيم فلان شخص چرا فلان کار را انجام داد؟ دنبال
انگيزه او از رفتارش هستيم. انگيزه وادارمان ميکند کاري را که واقعا دوست
داريم انجام دهيم يا به هدفي که واقعا داريم برسيم، اما اين مهم است که
بفهميم چگونه در خود انگيزه ايجاد کنيم و به هدف برسيم.
در اين نوشته ميخواهيم درباره سه گام
مهمِ تمرکز، رشد اعتماد به نفس و ثابت قدم بودن که در ايجاد انگيزه موثر
هستند، با شما صحبت کنيم. همراه ما باشيد تا ببينيم چگونه بايد در خودمان
انگيزه ايجاد کنيم.
موقعي که ترسيدهايد، فکر نکنيد
به اين مورد کاملا توجه کنيد! همه ما
ميدانيم که افکار منفي بد هستند؛ اما اغلب اوقات حواسمان نيست که داريم
به آنها پروبال ميدهيم. هميشه فکرمان مشغول چيزهايي است که نميخواهيم،
اين جمله برايتان آشنا نيست؟! بله اتفاقا اين بدترين چيزي است که هميشه هم
اتفاق ميافتد؛ دقيقا روي چيزي متمرکزيم که نميخواهيم. البته اين مساله
کاملا طبيعي است! اما ذهن ما از کجا بايد بداند که ما به چيزي فکر ميکنيم
که نميخواهيمش؟ پس باز هم به کار خودش ادامه ميدهد و همانها را به سمت
خود ميکشد؛ حتي اگر نخواهيمشان! از طرفي کدامتان کسي را ميشناسيد که
براي چيزي که نميخواهد تلاش کند؟ وقتي چيزي را نميخواهيد آيا براي رسيدن
به آن تصميم ميگيريد؟! در نهايت تمام اينها دست به دست هم ميدهد تا شما
هيچ کاري نکنيد.پس ترس به چند دليل مضر است؛ اول اينکه شما را بيانگيزه
ميکند، هدف منفي چيزي نيست که شما برايش تلاش کنيد. نکته بعدي اين است که
افکار منفي که از ترس ميآيند، خستهکننده و طاقتفرسا هستند. «ترس» انرژي
شما را کم ميکند و در حالت نگراني مداوم نگهتان ميدارد و وقتي خسته و
نگران باشيد، بيانگيزه ميشويد.
هدف خود را مشخص کنيد
برنامه ريزي يکي از اصول فراموشنشدني کار
است. خوب فرض ميکنيم که شما افکار مثبتي داريد. اما همانطور که گفتيم
چون ذهنمان تشخيص نميدهد ما مثبت فکر ميکنيم يا منفي و فقط کلمات و
احساسات مربوط به آنها را دريافت ميکند، بايد بدانيم چگونه و درباره به چه
موضوعاتي فکر کنيم. نکته مهم اين است که براي هر هدفي بايد چند نمونه
برنامه کارامد داشته باشيد. ميدانم اين يکي از سختترين کارهاي دنياست اما
براي رسيدن به هدفتان بايد بين تمام موارد هماهنگي ايجاد کنيد و
انجامشان دهيد. اگر واقعا اين هدف مد نظر شماست، بايد اول ببينيد دقيقا چه
ميخواهيد و چه برنامهاي براي تحققش داريد، اگر واقعا بخواهيد راهش را هم
پيدا ميکنيد. مگر اينکه نخواهيد هدفي داشته باشيد که از آن انگيزهاي به
وجود بيايد.
يک هدف داشته باشيد
به قول قديميها پلهها را يکييکي بالا
برويد. اگر يک ليست بلندبالا از اهداف داشته باشيد، تنها اتفاقي که
ميافتد اين است: استرس ميگيريد، بيخيال همهشان ميشويد، دچار رفتار
اجتنابي ميشويد و رسيدن به هدف را به بعد موکول ميکنيد. اما اگر قدم به
قدم و يکي يکي به اهدافتان فکر کنيد شدنيتر خواهند بود. ميتوانيد روي
يکي تمرکز کنيد، به آن برسيد و سراغ بعدي برويد. اگر نتوانيد روي يک هدف
خاص تمرکز کنيد، نميتوانيد روي خودتان متمرکز شويد پس انگيزهاي در کار
نخواهد بود. اهدافتان را به اهداف کوچکتر و کوتاهمدت تقسيم کنيد تا
امکان رسيدن به آنها بيشتر شود. سعي کنيد يک برنامه بريزيد و کمکم به
هدفتان نزديک شويد.
خودتان را سرگرم کنيد
ممکن است شما خيلي وقتها کارهايي انجام
داده باشيد و از انجام آنها ناراضي باشيد. اشکالي ندارد، گذشته ديگر گذشته
است. لزومي ندارد مدام خودتان را شماتت کنيد. دست از سر خودتان برداريد.
اگر موفق شويد اين کار را بکنيد، ميتوانيد تجربيات بدتان را هم مثل افکار
منفي رها کنيد. سعي کنيد براي خودتان سرگرميهاي تازه بهوجود بياوريد و به
همه چيز با ديد منطقي نگاه کنيد، آن وقت چيزهاي بد هم مثل بقيه چيزها
ميگذرند و آنقدرها آزارتان نميدهند.
درباره انگيزهتان مطالعه کنيد
يکي از راههاي مطالعه درباره انگيزهتان،
شنيدن داستانهاي موفقيت ديگران است که مغز شما را وادار به تفکر ميکند.
البته ممکن است فکر کنيد مثلا خواندن داستان کسي که موفق شده است 30 کيلو
وزن کم کند، شما را مايوس ميکند و حس کنيد آدم بيعرضهاي هستيد که
نتوانستهايد حتي 5 کيلو وزن کم کنيد؛ اما اگر حتي فرض کنيم اين حرفتان
درست باشد، بايد احساسات منفي را از خودتان دور کنيد و عزمتان را جزم
کنيد. ميتوانيد حتي از همين افراد کمک بگيريد. اتفاقا همينطور داستانها
ميتواند براي پيشرفت ترغيبتان کند و از بيتفاوتي نجاتتان دهند.
يک هدف داشته باشيد
به خودتان جايزه بدهيد
بياييد صادق باشيم؛ اينکه سريعتر به
نتيجه برسيم واقعا کافي نيست. سالها طول ميکشد تا از يک کسبوکار پول خوب
بهدست آوريد. ماهها طول ميکشد تا به وزن دلخواهتان برسيد و ممکن است
خيلي طول بکشد تا واقعا به احساس خوشحالي در زندگيمان برسيم. اما چيزي که
دربارهاش حرف ميزنيم، احساس رضايت و خشنودي فوري است. پس ميتوانيم اين
راهکار را استفاده کنيم: خودمان به خودمان پاداش بدهيم.حتما نبايد فقط وقتي
به هدف بزرگي ميرسيد به خودتان پاداش بدهيد (حواستان باشد جايزه
مبهوتتان نکند، در هر صورت بايد تا آخرش برويد) نقاط هدف تعيين کنيد و به
هرکدام که رسيديد به خودتان جايزه بدهيد. 2 کيلو وزن کم کرديد؟ عالي است!
به خودتان يک جايزه بدهيد، اين به شما انگيزه ميدهد چند کيلوي ديگر هم کم
کنيد. در امتحان بهترين رتبه را بهدست آورديد؟ خيلي خوب است! خودتان را به
يک شام عالي دعوت کنيد. نيمه اول کتابتان را تمام کردهايد؟ شگفتانگيز
است! جايزهاش اين است که بيرون برويد و خريد کنيد.
گام دوم: اعتماد به نفستان را بالا ببريد
نيمه پر ليوان را ببينيد
مهمترين چيزي که بايد در اين بخش به آن
توجه کنيد اين است: بدانيد چه چيزي نداريد و ميخواهيد بهدستش بياوريد.
واقعبين باشد و نواقص يا نداشتههايتان را بپذيريد. آنوقت است که
ميدانيد چه ميخواهيد و ميتوانيد به آنها فکر کنيد. قبول دارم که اين
ميتواند آغاز يک موج منفي باشد، خب بالاخره ياد نداشتههايتان ميافتيد!
ممکن است شروع کنيد به دلسوزي کردن براي خودتان، بيعلاقه شويد، انگيزهتان
را از دست بدهيد و ديگر سمت چيزي نرويد. چارهاي نيست، البته راهحل
دارد.10 مورد از داشتههايتان و آنچه که داريد و برايشان سپاسگزاريد، ليست
کنيد.
اين کار را هر روز انجام دهيد (تازه، هر
چقدر بيشتر فکر کنيد ميفهميد چيزهاي بيشتري داريد) روي آنچه که داريد
تمرکز کنيد، هرچيزي که ساختهايد و خودتان بهدست آوردهايد. همه اينها به
افزايش اعتماد به نفس شما کمک ميکند. اگر نگرشتان مثبت باشد با خودتان
ميگوييد «من ميتونم انجامش بدم». اگر به دستاوردهاي گذشتهتان نگاه کنيد
ميبينيد که واقعا ميتوانيد. بنابراين انگيزه پيدا ميکنيد و رسيدن به
هدفتان آسانتر ميشود.
راهش را پيدا کنيد
اگر از تمام چيزي که ميخواهيد تا شما را
به هدفتان برساند سر در بياوريد، ميتوانيد به اندازه يک متخصص به خودتان
مطمئن باشيد. «دانش» ذهن شما را آرام ميکند و نگراني را از شما دور
ميکند. اگر بدانيد مسيرتان چيست و چگونه بايد آن را طي کنيد، افکار منفي
دور ميشوند، اعتماد به نفستان بالا ميرود و نگرشي تازه پيدا خواهيد کرد.
از کم شروع کنيد
اگر ليستي از اهداف يا کارها داريد به
نفعتان است که از کوچکترينشان شروع کنيد وقتي آن را به نتيجه برسانيد،
انگيزه لازم براي کار بعدي خود به خود ايجاد شده است. دستاورد واقعي مثل
اين ميماند که نصف راه را رفته باشيد.
تجسم کنيد
هر روز چند دقيقه بنشينيد و تجسم کنيد که
هدفتان را بهدست آوردهايد. تمام مراحل را تجسم کنيد؛ اهدافتان، نحوه
انجام دادنشان، دستيابي به آنها و هر چيز خوب ديگري که به آنها مربوط است.
حسي که داريد شبيه چيست؟ بعد از چند دقيقه بلند شويد. چه حسي داريد؟از
تمام حواستان کمک بگيريد. چه مزهاي و چه بويي حس ميکنيد؟ چه صدايي
ميشنويد؟ چه چيزهايي ميبينيد؟ چه چيز زندگي را بعد از رسيدن به هدفتان
دوست داريد؟ کدام صفتها براي توصيف اين زندگي مناسب هستند؟ کار کردن روي
کدام موارد و جزئيات، هدفتان را شفافتر و دستيافتنيتر ميکند؟ کجا
هستيد؟ در چه مرحلهاي؟ چه ميکنيد؟ چطور به نظر ميرسيد؟ تمام اينها را
تصور کنيد و در ذهنتان مرور کنيد. حالا چه حسي داريد؟ انگيزه يعني
همين!زندگي کوتاه است. امروز را آنطور که هست درک کنيد و کارهايي را که
ميخواهيد، انجام دهيد. بجنبيد و تنبلي نکنيد! فردا هم کارهاي ديگري براي
انجام دادن وجود دارد.